تقدیم به نسرین ستوده و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران
عمر تو اگر افزون شود از پانصد افسانه شوی عاقبت از روی خرد
باری چو فسانه می شوی، ای بخرد افسانه نیک شو، نه افسانه بد
139 سال پیش مصدق در 26 خرداد 1261 خورشیدی زاده شد و 70 سال پیش در اردیبهشت ماه 1330، نخست وزیر ایران شد. نخست وزیری مصدق با دیدار از زندانیان در زندان آغاز شد و با زندانی شدن خودش به پایان رسید.
او با دیدن حال زار زندانیان زندان شهربانی، خودش نیز دچار حالی زار شد و گفت که این زندان: «قتلگاه بسیاری از صاحبان فکرهای روشن و آزاد بوده است.» او به رئیس شهربانی وقت هشدار داد که اگر می خواهد مقامش را حفظ کند، بایستی به دنبال دزدان واقعی باشد. پس از چند روز، دستور آزادی زندانیان بی گناه را داد.
دیدار مصدق از زندان هم منجر به واقعیت آزادی زندانیان شد و هم نمادین بود.
نمادین، چون زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی، محرومترین شهروندان یک کشورند.
نمادین، چون حکومتی که زندانی عقیدتی و سیاسی داشته باشد، حکومت دموکراسی و آزادی نیست، حکومت شهروندان نیست.
مصدق در سراسر دو سال و نیم نخست وزیری، نه زندانی سیاسی داشت و نه کسی را به جرم سیاسی و عقیدتی، زندانی و شکنجه کرد و یا به قتل رساند.
مصدق نخست وزیر همه ملت و مردم ایران بود، فارغ از دلبستگی های سیاسی، عقیدتی و مذهبی آنها.
از اینروی مصدق نخست وزیر بهایی های ایران هم بود. او در مقابل خواسته بزرگترین مرجع شیعه جهان در آندوره، یعنی آیت الله بروجردی، که خواهان جلوگیری از فعالیت بهائیان در شهرستانها شده بود، پاسخ داد:
«از نظر من، مسلمان و بهائی فرق ندارند، همه از یک ملت و ایرانی هستند.»
مصدق مخالف شدید حزب توده بود، ولی هیچ گاه به درخواست دولت های غربی از جمله آمریکا برای سرکوبی احزاب چپ از جمله حزب توده تن در نداد.
مصدق پایبند به اصول مشروطه بود: پادشاهی تشریفاتی و غیر مسوول، مجلس برگزیده مردم، قوه قضاییه مستقل و قوه اجراییه قانونی استوار بر دو اصل خلل ناپذیر دموکراسی:
نخست: حکومت اکثریت توام با احترام به و دفاع بی تزلزل از حقوق اقلیت،
دوم: جدایی و استقلال قوای سه گانه مجریه، مقننه و قضاییه از یکدیگر.
دکتر مصدق و رهبران جبهه ملی ایران، به ویژه زنده یاد جاوید، دکتر حسین فاطمی، با ملی کردن صنعت نفت و پایان دادن به اداره مستقیم و غیر مستقیم دربار و دولت ها بوسیله امپراتوری بریتانیا، برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران، با خواست و همراهی مردم، ملت ایران را مستقل اعلام کردند.
مصدق یک نماد یگانه زنده در تاریخ ایران است. نمادی که یادآور انقلاب شکوهمند مشروطه یعنی حکومت دموکراسی مردم بر مردم، برای مردم و به وسیله مردم است، نمادی در مقایسه با دو نماد مهم و تاریخی در ایران، نماد پادشاهی که در کمال تاسف همواره استبدادی بود اگرچه در دوره پهلوی ها توام با مدرنیت آمرانه بود، و نماد خمینی و مرجعیت شیعه که واپسگرا، بی دادگر، فسادگستر، خونریز، کینه توز و گستراننده زندان، شکنجه و فقر است.
در نبود احزاب آزاد منسجم و کارآ در ایران، نمادها در واقع همان فانوس دریا، راهنمای شناور، یا ستاره روشن شمال هستند.
چه در انتصابات دروغین پیش رو در ایران و چه در گزیدن رهبری آینده ایران برای رسیدن به حکومت دموکراسی، نخست می بایستی پرسید که نمادهای مدعی های قدرت پرست ذوب شده در ولایت، و نیز مبارزان میهن پرست کدامین هستند؟
خمینی یا مصدق یا چه کسی؟
اگر نمادت مصدق است:
پس وقتی که به قدرت برسی به زندان اوین و قرچک و همه زندان های ایران خواهی رفت، درهای زندان های سیاسی و عقیدتی را خواهی شکست،
دست زندانیان سیاسی ایران را که در کمال محرومیت سالها و ماهاست در رنج و شکنجه جسمی و روحی هستند خواهی بوسید و از جانب ملت ایران از آنها پوزش خواهی خواست.
از قربانیان حقوق بشر و خانواده های آنها چه در دوره های سیاه و خونین حکومت دینی خمینی و خامنه ای و نیز دوره دیکتاتوری محمد رضا شاه دلجویی خواهی کرد. به گونه مساوی و بدون هیچ تبعیضی، خدمتگزار همه مردم ایران، زن و مرد، بهایی، مسلمان شیعه یا سنی، مسیحی، یهودی، خدا نا باور، هم جنسگرا، درویش، کرد، ترک، بلوچ، بختیاری و همه خواهی شد.
مصدق یک انسان بود، با همه توانایی ها و کاستی هایش، مشابه با همه ابر شخصیت های آزادیخواه و مبارز جهان.
تکامل و پیروزی نماد تاریخی مصدق برای دستیابی به حکومت دموکراتیک مبتنی بر اصل جدایی دین از دولت و منشور جهانی حقوق بشر در ایران، بر گرده زنان، مردان و جوانان دموکرات و آینده نگر است.
زاد روز دکتر مصدق و نمادش را گرامی می دارم.
آخرین دیدگاهها