حکومت اسلامی را حکومت جاهل ها ولا ت ها خواندن توهین به جاهل ها و لات هاست. جاهل ها و لات ها خلاف ها می کردند اما سه کار از آن ها سر نمی زد، دست روی پیرمردان، زنان وبچه ها بلند نمی کردند، کارهائی که اوباش حکومتی در انظار مردم انجام داده اند.
وضیح: آنچه می خوانید نظرات یکی از خوانندگان مقاله های من در باره نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر میهنمان است. این نامه هفته ی قبل به دستم رسید و از من خواسته شد ” اگر صلاح دانستم” آن را برای انتشاردر اختیار گویا نیوز بگذارم.”
“… سلام، من از خوانندگان مقاله های شما هستم ، بخصوص مقاله هائی که در باره جاهل ها ولات ها می نویسید. من دستکم 50 سال درمحله های جنوب شهرتهران زندگی کردم. با جاهل های زیادی دمخور بودم و هنوزهم هستم . به نظر بنده کارتحقیقی شما کار بزرگی ست، کاری ست کارستان. مساله ئی که به آن توجه کردید مهم و حیاتی است. من در باره نوشته های شما نظر و پیشنهاد دارم که دراختیارشما می گذارم، امیدوارم مورد استفاده باشند وارزش خواندن داشته باشند.
1- در مقاله هائی که شما نوشتید یا در مصاحبه های تلویزیونی که از شما با صدای امریکا و آقای مشیری و آقای فرجی دیدم فرمودید که جاهل ها و لات ها بخشی از حکومت اسلامی را تشکیل می دهند. با عرض معذرت به نظر من این گفته و نظر درست نیست. آن ها که در حکومت هستند و شما از تک و توکی از آن ها نام بردید، مثل حاج عراقی و محسن رفیقدوست و هادی غفاری و… این ها جاهل و لات نبودند و الان هم نیستند ، اراذل و اوباش هستند، کی و کجا دیده یا شنیده یا خوانده اید که جاهل ها و لات ها دست روی پیرمرد و زن و بچه مردم بلند کردند؟ این اوباش حتی نوجوان های زیر 18 سال و پیرمرد 86 ساله دارزدند و تیرباران کردند، حالا تجاوز به زن و بچه ی مردم و کشتن زن حامله و سنگسار زن و کثافتکاری های دیگرشان بماند. لاشی ترین و لاشخورترین جاهل ها و لات ها نزدیک این کارها نمی شدند چه برسد به اینکه عملش را انجام بدهند. بنابراین به نظر بنده درست این هست که مرقوم بدارید حکومت اسلامی حکومت اراذل و اوباش است. اینکه بنویسید این حکومت حکومت جاهل ها و لات هاست توهین به جاهل ها و لات ها کردید. البته شما نوشتید که این ها در درجه ی جاهل ها و لات های متدین هستند ، اگر منظور شما از جاهل ها و لات های متدین همان اراذل و اوباش باشد مساله حل است و اختلافی نخواهیم داشت.
2- اما تفاوت است میان جاهل ها و لات ها ، و اراذل و اوباش. اجازه می خواهم از قول “ع. ش” یکی از گنده جاهل های غرب تهران اشاره ای به یک سلسله مراتب جاهلی بکنم تا عرضم را روشن تر بیان کرده باشم، این سلسله مراتب سلسله مراتب لوطی ها، وجاهل هل و لات ها خوانده شده (البته لوطی های سلسله مراتب دیگری هم دارند). درواقع نقل از”ع.ش” و شاید هم برداشت اوست. و اینطورشروع می شود:
الف: شّر: افرادی هستند شرور، که به دنبال بهانه ای می گردند تا دعوا و شّرراه بیاندازند. این ها اکثر نوجوان و جوان هستند، و علاف و بیکار و بی سواد. که البته به خاطر امرار معاش دست به خلاف های دیگرهم می زنند.عده ای از این ها درهمان درجه شّری، که همان “اراذل و اوباشی” هست، می مانند.
ب: لات : ازافراد شرورعده ای راه شان راعوض می کنند، اینها دعوا می کنند اما دعواهای سخت و دلیرانه، خلاف هم می کنند اما اهل مرّوت و جوانمردی و مدارا هم هستند و در محله های خود حامی ضعفا و زن و بچه های مردم هستند. غالب آن ها اهل کارو کاسبی هستند.
ج: زرنگ : اینها مراحل لاتی را طی کرده اند و شهرت شان از محله فراتر است و معروفیت منطقه ای دارند، و بیشتر اهل پول درآوردن هستند. عمدتاً مشاغلی مانند نمایشگاه ماشین و گاراژ داری شغل آنهاست. اینها بیشتر اهل استفاده از نفوذشان هستند تا دعوا کردن.
د: لوطی: مراحل فوق را طی کرده اند. البته برای لوطی شدن هزارشرط هست که 10 شرط آن فقط مربوط به دعواست، که از آن 10 شرط 9 شرط در باب صلح و آشتی ست و فقط یک شرط آن دعوا و جنگ است که اگر هم اتفاق بیافتد سرش به خیانت وصل می شود.
و: سرلوطی: که همه ی مراحل فوق را گذرانده است، اهل مرّوت و جوانمردی و صفاست. این ها همان جاهل های گُنده و درجه یک بودند و امروزه هم هستند. شمشیر خاصی دارند که جمع لوطی ها به سرلوطی می دهد ، و دست به دست می چرخد.این شمشیر دردست پهلوان کمره ای بود، بعد از او قرار بود به تختی بدهند. بعد ازمرگ تختی این مراسم کاملاً مخفیانه انجام شده است.
من البته مطلب را به کمک حافظه ی درب و داغانم و به اختصارنوشتم و امیدوارم بتوانم پس از گفت و گوی دیگری با “ع .ش” مفصل تر و دقیق تر درباره این سلسله مراتب برایتان بنویسم ، اما اصل حرف من این است که اراذل و اوباش کسانی هستند که در همان مرحله ی ” شّر” درجا می زنند و به مراحل بعدی نمی رسند. اراذل و اوباش ” شّر”هائی هستند که به دو دسته تقسیم شده اند ، یک عده حکومتی شدند ، که الان تو حکومت هستند، یک عده مازاد بر احتیاج حکومت بودند که بیرون از حکومت ماندند و شدند وسیله ی بازی های سیاسیِ حکومت و اراذل و اوباشش، آن ها که بیرون حکومت ماندند کسانی هستند که حکومت آن ها را به خیابان می آورد و با آفتابه انداختن به گردن شان یا کتک زدن شان در خیابان ها کثیف ترین نمایش ها راه می اندازد تا بگوید با اراذل و اوباش مبارزه می کند و امنیت شهر را حفظ می کند . اگر دقت بفرمائید آن ها که این اراذل و اوباش را به خیابان ها می آورند و می گردانند ، جنسِ همان اراذل و اوباش هستند اما شانس آوردند که جذب حکومت شدند.
( این نکته از قول” ع.ش” بگویم که لوطی ها و جاهل ها در هر مرحله وسیله ی خاص خود داشته و دارند، از کارد شروع می شد تا چاقو و بالاخره قمه- البته امروز هفت تیرو کلاشینکوف مُد شده و بیشتر دنبال هفت تیرهستند. جاهل ولات بر خلاف ” شّر” در دعوا قصد کشتن طرف مقابل نمی کند ، بسیاری از آن ها مهارت داشتند و دارند. ممکن بود دهها چاقوو قمه به طرف مقابل خود بزنند بی آنکه باعث مرگ طرف شوند، از تیزی نیش می زدند و گاهی برای ترساندن طرف از” پخی” ی چاقو و قمه استفاده می کردند. این ها می باید قبل اینکه کارد یا چاقو و قمه حمل کنند تمرین کافی کرده باشند. معمولا” برای تمرین هم از” کارتن های یخچالی” استفاده می کردند.)
3- شما نوشتید جاهل ها و لات ها از نطر طبقاتی خرده بورژوا هستند. سؤال من این است که آخرکجای شکل و شمایل و عقیده و رفتار و ثروت هادی غفاری شبیه این حرف هاست؟ قبلا می گفتید خلخالی و خمینی هم خرده بورژوا هستند ، آخر این دیوانه های زنجیری شکل این حرف ها نیستند، جانوری مثل خلخالی اصلن جا دادنش در دسته آدم ها مشگل است چه برسد به اینکه طبقه بندی طبقاتی اش هم کرد، همینطورحاجی عراقی و رفیقدوست و…در ضمن شما گنده جاهل و لات می شناسید که چماق کشی کرده باشد؟ این رفیقدوست با چماق آنهم ناجوانمردانه در تاریکی و از پشت سر جمجمه یک مامور دولت را خُرد کرده و امروز هم با افتخار همه جا می گوید، این آدم جاهل و لات نیست ، اگر هم باشد نوع دیگری هست مثلا” به قول شما جاهل و لات متدین و به قول این حقیر جاهل و لات لاشی و لاشخوراست.
4- در قضایای سال 88 و جنبش سبزحکومت هم ازاراذل و اوباش استفاده کرد وهم از بعضی ازجاهل ها و لات ها . یکی از جاهل های نیروی هوایی”م. القمه” بود، لقبش واسه این بود که قمه خوب می کشید. پدرش هم از آدم های گنده ی فدائیان اسلام بود که او هم جاهل و لات بود. م. القمه می گفت رفته بود محله ی شهرنوی سابق دوا بخرد ، برای اینکه معتاد شده بود، سر راه سراغ یکی از حاجی بازاری ها سرشناس میرود که مقداری پول ازاوطلب داشت، بابت این که م. القمه در جریان ماجراهای کوی دانشگاه و جنبش سبزبرای سرکوب همکاری کرده بود. مصطفی می گفت من هم دانشجوها و تظاهر کننده ها را می زدم اما نه از تیزی قمه، بیشتر از” پَخی” قمه، چون نمی خواستم آن ها را زخمی کنم. مصطفی می گفت خیلی از جاهل ها و لات ها آنطرف هم بودند، با طرفِ جنبش سبزی ها بودند.
5- اگر توجه کنید، بیشتر اقدامات اراذل و اوباش حکومت به زبان لاتی “روکم کنی” و رجزخوانی ست. اگر شما یک روزی در زندان اینها گیر کنید، کاملاً متوجه می شوید که من چه می گویم. اینها در زندان از شما بازجویی نمی کنند، بلکه می خواهند روی شما را کم کنند. در میان این آدم ها قدیم ها رسم بر این بود که برای کم کردن روی رقیب، یک تیزی روی باسن او می انداختند( می کشیدند) تا روی او کم شود. این مدل آدم ها در هر مبارزه ای فکر می کنند که باید روی طرف مقابل را کم کنند و طرف را به گفتن و پذیرفتن” غلط کردم” بیاندازند به خصوص در ملاء عام. نمیدانم کجا خواندم که در جریان جنبش سبز، آقای فرمانده گردن کلفت ضعیف کش نیروی انتظامی، قفسی در بازداشتگاهی وسط حیاط گذاشته بود و چند جوان کم سن و سال را در آنجا انداخته بود و به آنها می گفت اگر میخواهید آزاد شوید باید صدای سگ دربیاورید. آقای نقره کار شما فکر می کنید این آدم را میتوان در ردیف پهلوان کمره ای، لوطی بزرگ تهران قرار داد؟ آیا میتوان تجاوز به جوانان کم سن و سال درکهریزک (روکم کنی) را با رفتارجاهلی به نام “فری ترکه” درجوادیه که دردرگیری با بسیجی ها بر سردفاع از جوانان محل کشته شد، مقایسه کرد؟ دراین ها ذره ای معرفت، جوانمردی ومردانگی، که از صفات لوطی گری ست، می بینید؟ با این وجود فکر می کنم، بر خلاف نظر شما، این حکومت جاهل ها و لات ها، مخصوصا” با معرفت هایش نیست، بلکه حکومت اراذل و اوباش و آدم فروش هاست، ولی ناگفته نماند که در مواردی هم افراد بامعرفت درمیان اینها دیده شده اند که شاید از دستگیری و شکنجه واعدام عده ای جلوگیری کرده باشند.
6- ای کاش در ایران می بودید و از نزدیک می دیدید که چطور فرهنگ و زبان اراذل و اوباشی ولاشخوری فرهنگ حکومتی و فرهنگ یک بخشی از مردم شده و حتی از دهان مجریان تلویزیون، استادان دانشگاه، ورزشکاران، دست اندرکاران هنر و در میان عوام، حتی دختران و زنان جاری و ساری شده است و این خود بزرگترین دلیل برای دیدن ماهیت این حکومت است. این رفتار یعنی میل به استتار خویش در فضای غالب، فضای دروغ و نامردی و بی معرفتی و خیانت که در ایران به اموری عادی تبدیل شده است، هیچ کدام از صفات لوطی گری نیست. در یک کلام در ایران آنچه به فرهنگ غالب تبدیل شده است، نه مثل سابق فرهنگ چاپلوسی که مُد آن دوران بود، بلکه در یک کلام فرهنگ لاشخوریست.
7- خلاصه ی عرض بنده این است که جمهوری اسلامی یا به قول شما حکومت اسلامی حکومت اراذل و اوباش هست، یعنی حکومت مشتی معمم و غیرمعمم که در همان مرحله ” شّر” در جا زده اند. اما شرور بودنشان شکل سیاسی و دولتی و حکومتی گرفته ، البته بعضی از آن ها هم درس خوانده اند اما فرقی در اصل آنها به وجود نیامده ، سرشاخ شدن این ها با همه ی دنیا و هارت و پورت زیادی کردن، درگیری های کوچک و بزرگ در ایران با مردم و گروه های مخالف راه انداختن، حلق آویز کردن و کشتن و اعدام کردن ، شلاق زدن و سنگسارکردن و اذیت و آزارو کتک زدن مردم همگی همان” شّر” ی ست که عرض کردم . بنابراین شک نکنید که این حکومت، حکومت جاهل ها و لات ها نیست، حکومت اراذل و اوباش است.
درنهایت اضافه کنم که به نظرمن شما خیلی به فهم ماهیت این رژیم نزدیک شده اید.”
” با آرزوی موفقیت برای شما، ج از تهران ”
آخرین دیدگاهها