زنده یاد احمد مدنی در مرداد ماه ۱۳۰۸ در هماشهر(،یکی از شهرهای استان فارس که در بخش همایجان شهرستان سپیدان واقع شدهاست. زبان مردم این منطقه لری میباشد) به دنیا آمد.
دوره ابتدائی و متوسطه را در شهر کرمان طی کرد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده حقوق نامنویسی کرد. سال بعد جزو داوطلبان اعزامی دانشجویان نیروی دریایی برای ادامه تحصیلات به انگلستان رفت. در سال ۱۳۳۱ به درجه ناوبان دومی و در آبان ماه ۱۳۴۸ به درجه دریاداری رسید.
وی بیشتر دوران خدمت خود را در بندرعباس و جزایر خلیج فارس گذراند. در سال ۱۳۵۱ به علت فعالیتهای سیاسی در جبهه ملی ایران از کار برکنار شد و از آن تاریخ تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به تدریس علوم سیاسی و اقتصاد در دانشکدههای مختلف در ایران پرداخت. در همین دوران مقاله و کتابهای خود را در زمینههای علوم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فنی به نگارش درآورد که از آنها میتوان به «ارمغان شوم»، «بد آموزیهای استعمار»، «محاکمه خلیج فارس نویسان»، «جغرافیای اقتصادی جهان»، «آفتاب غروب ناپذیر»، «اقتصاد خاور میانه»، «جامعهشناسی اقتصادی»، «مدیریت صنعتی»، «اقتصاد ایران»، «اقتصاد توسعه»، «اقتصاد اجتماعی و برنامه ریزی اقتصادی»، اشاره نمود.
دولت موقت
وی پس از پیروزی انقلاب در کابینه مهندس بازرگان به سمت وزیر دفاع و فرماندهی نیروی دریایی انتخاب شد اما پس از حدود دو ماه از وزارت دفاع کناره گرفت. پس از آن بنا به خواست مهندس بازرگان، وی مدتی عهدهدار استانداری خوزستان شد.
دریادار مدنی در زمان استانداری خوزستان با سوزس سازمان خلق عرب با حمایت دولت عراق مواجه شد و با قاطعیت تفنگداران شیخ شبیر رهبر آن سازمان را خلع سلاح و او را به تهران نزد خمینی فرستاد. دکتر مدنی در مقابله با صادق خلخالی و نجاتئ جان نظامیان با شجاعت عمل کرد و همواره یاور آنان در دوران تبعید نیز بود.
نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران
مدنی در نخستین انتخابات ریاستجمهوری ایران، در بهمن ماه سال ۱۳۵۸، نامزد شد و با کسب ۱۵٫۹٪ آراء، حائز رتبه دوم شد. وی در این انتخابات پایینتر از بنی صدر و بالاتر از حسن حبیبی، داریوش فروهر، کاظم سامی، صادق طباطبایی، صادق قطبزاده، محمد مکری، حسن غفوریفرد و حسن آیت قرار گرفت. وی در استانهای کرمان، کردستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و زنجان حائز رتبهٔ اول شده بود.
انتخابات مجلس
وی در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی، از حوزه انتخابیه کرمان انتخاب شد اما اعتبارنامه وی به تصویب نرسید.
خروج از کشور
وی با توجه به اطلاعاتی که از اسناد مکشوفه در سفارت آمریکا در تهران بهدست آمد، از سوی دانشجویان خط امام به جاسوسی و ارتباط با آمریکا متهم شد، لذا در اواسط سال ۱۳۵۹ برای همیشه از کشور خارج شد. احمد مدنی سالها دبیرکلی جبهه ملی ایران در خارج از کشور را بر عهده داشت.
سه ماه پس از خروج از ایران مدنی در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۵۹ نامه سرگشادهای به آیتالله خمینی نوشت که بخشهای کوچکی از آن نامه در اینجا ذکر میشود:
… این انقلابی که نخست گیتی را به شگفتی واداشت و به دلهای ناامید محرومان جهان نوید پیروزی و بهروزی داد و دنیایی از افتخار را برای ملت ایران فراهم نمود، حالا بر اثر کجرویها، آنچنان پژمرده و چرکین شده که مایه سرافکندگی ملت گردیدهاست… افسوس و صد افسوس، که پرتو انقلابمان خوش درخشید ولی دولت مستعجلی بود.
افسوس و صد افسوس، که چراغی که بهدست ملت روشن شد، اینک بهدست عواملتان خاموش گردیدهاست. افسوس و صد افسوس، که بنائی را که خودتان برافراشتید و به همت شما شکل و زیور گرفت اینک بهدست خویش، اسباب فرو ریختنش را فراهم کردهاید. آیا به شما میگویند که وضع مملکت چگونه است و ملت چه میکشد و کشور به چه ویرانهای تبدیل شده و چه تفرقه و هرج و مرجی بر مردم حکومت میکند؟… این ملت کشته نداد و شکنجه و زندان را تحمل ننمود و سپس انقلاب نکرد که از چاله در آید و به چاه فروافتد. این ملت انقلاب نکرد و دگرگونی پدید نیاورد که از چنگال چپاولگران و یغمابرانی چند رهائی یابد و به چنگال چپاولگران و یغمابرانی حریصتر گرفتار آید. این ملت انقلاب نکرد و دگرگونی پدید نیاورد که از گزند آدمکشانی خونریز و سنگدل وارهد و به گزند آدمکشانی خونریزتر و سنگدلتر مبتلا شود. مردم کشور ما چه گناهی کردهاند که میباید آینقدر سیلی بخورند و اینقدر زجر بکشند؟
https://youtu.be/G51qv4tJEkQ
آخرین دیدگاهها