ا مسال سی و نه سال است که زنان ایران روز جهانی زن را در بدترین شرایط ممکن و به امید گشودن دریچه ای به سوی آزادی و برابری گرامی می دارند؛ روزی که برگزاری اش در هر سال سخت تر از سال پیش بوده، و همیشه تاوانی چون کتک خوردن و بازداشت و زندان را به همراه داشته است.
سی و نه سال است که تلاش پیگیر زنان مبارز برای رفع تبعیض جنسیتی، که چون بختک بر سر میلیون ها زن ایرانی فرو افتاده، راه به جایی نبرده است؛ و به نظر می آید که اکنون بیشتر زنان مبارز دریافته اند نه تنها داشتن توقع حذف تبعیض جنسیتی از یک حکومت مذهبیِ آزادی ستیز، و با قوانینی قرون وسطایی، غیرممکن است بلکه حذف تبعیض های دیگری همچون تبعیض جنسی، قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی نیز از جانب چنین حکومت هایی به خواب و خیال بیشتر شبیه است.
این «دریافت» دست آورد بزرگی برای زنان ما داشته است، زیرا آن ها امید خود را از این حکومت بریده و به جای سر و کله زدن و به بحث و گفتگو نشستن با وزیر و وکیل و رییس جمهور و نمایندگان مجلس اسلامی، اکنون زیر پوشش «بی تفاوتی»، به دنبال پیدا کردن راه هایی بهتر و اساسی تری برای رسیدن به خواست های خود هستند.
به باور من، یکی از این راه ها آگاه شدن و آگاه کردن زنان و مردان سرزمین مان نسبت به مفاد و مفاهیم مندرج در اعلامیه ی حقوق بشر است ؛ حقوقی که نه تنها جوامع پیشرفته آن را پذیرفته اند بلکه تبديل به نوعی خط کشی برای سنجش ميزان متمدن بودن یک جامعه شده اند.
در واقع، اکنون زنان ما راهی جز این ندارند که از مفهوم کلاسيک «روز جهانی زن» که مهم ترین اش «تلاش قدم به قدم برای قانونی کردن حقوق زنان» است، (و فقط به درد جوامعی می خورد که قوانینی زمینی و دموکراتیک دارند) فاصله گرفته و تمرکز خود را بر خواستاری اجرای حقوق بشر بگذارند.
مجری چنین خواستی طبعاً نمی تواند حکومت جمهوری اسلامی باشد و خطاب آن به سازمان های جهانی برای وارد کردن فشار بر کشورهایی ست که با جمهوری اسلامی مبادلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دارند.
مهمترین فایده ی خواستاری حقوق بشر از سوی زنان ایران رد کردن «نسبیت فرهنگی» ست؛ پديده ای که بیشترین لطمه را به زنان ایران و کشورهایی با حکومت های مذهبی و زن ستیز زده است. جمهوری اسلامی سال هاست که مدام به نظریه «نسبیت فرهنگی» متوسل شده و از حجاب اجباری و ازدواج کودکان گرفته تا سنگسار زنان را از ارزش های خاص جوامع شرقی می شمارد و به استناد آن به حذف چنین فجایعی رضایت نمی دهد. زنان ایران با تکیه به اعلامیه حقوق بشر به جهانیان خواهند گفت که: « بر اساس اعلامیه حقوق بشر، به ويژه در ماده ی ۲* آن، ما خواستار همان حقوقی هستیم که زنان کشورهای پیشرفته غربی دارند، ما نمی خواهیم اسیر فرهنگ ها و مذاهبی باشیم که کارشان ضایع کردن حقوق انسانی ما شده است».
امتیاز دیگری که خواستاری اجرای مفاد حقوق بشر برای زنان ایران دارد، همصدایی با مردمانی ست که گرفتار تبعیض های دیگری همچون تبعیض های جنسی، مذهبی، و فرهنگی هستند.
با طرح چنين خواستی است که اعمال و رفتار حکومت سراسر تبعيض کنونی، و اعمال و رفتار همه ی گروه هایی که خود را آلترناتيو چنين حکومتی می دانند، از سوی مردمان ایران و جهان با معیارهای حقوق بشری سنجیده می شود و زشتی رفتار زن ستیزانه آن ها زیر پوشش «مسایل داخلی» و یا «تفاوت فرهنگی» و یا «تفاوت مذهبی» گم نمی شود.
در عین حال، انرژی زنان ما بیش از این ديگر به چانه زدن های بی نتیجه بر سر اينکه پوشش شان را خودشان انتخاب کنند، بر سر این که کودک نه ساله و سيزده ساله شان را به شوهر ندهند، بر سر اين که شوهرشان زن دوم و سوم نياورد و به اندازه ی دارايي اش صيغه نگيرد، بر سر اين که پول خون هدر رفته شان را با شتر نپردازند، و … به هدر نمی رود.
این همصدایی زنان گرفتار تبعیض یک سرزمین با مردمان دیگر، به ويژه در روز جهانی زن، می تواند علاوه بر رساتر کردن صدای زنان مبارز، مردمانی را هم که تا کنون در کنار آن ها قرار نداشتند، به همراهی و همگامی با آن ها دعوت خواهد کرد.
—————————–
*ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر:
هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشا ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد
آخرین دیدگاهها