سروده ای بسیار زیبا از استاد ادیب برومند در وصف کُردان
«درود به كردان»
درود باد به کردانِ گُردِ ایراندوست
که جمله شیفتهی میهناند و ساماندوست
اصیلمانده نژادی زِ قومِ ایرانی
ستودهسیرت و پاکیزهخوی و انساندوست
چو شیرِ شرزه دلیرند و پاسدارِ کنام
به بیشهزار مقیمند و با نِیستان دوست
عشایری همه روشنضمیر و پاکنژاد
علاقهمند به هممیهنان و ایراندوست
به همنواییِ همریشگان و همپیوند
هماره گوش به زنگند و با دلیران دوست
به کشت و کار کمر بستهاند و بس کوشا
زِ بهر تقویتِ کشورند، عمراندوست
زِ لطف آب و هوای لطیف و شادیبخش
به لالهزارِ وطن با گلاند و ریحان دوست
خداشناس و نجیب و زِ گمرهی بیزار
بزرگوار و شریف و همیشه احساندوست
هماره در رهِ پاسِ وطن ستاده به پای
به عهدِ خویش وفادار و جمله پیماندوست
دیارِ کرد بهین شارسانِ ایران است
که با بهشت قرین است و با گلستان دوست
زبانِ او که بود زادهی زبانِ دری
بود به عاطفه با لهجههای همسان دوست
سلامِ من به صفای بهارِ کردستان
که هست با دلِ هر شاعرِ سخندان دوست
بر آن هوای لطیف و بر آن فضای نظیف
درود باد و بر آن دیهگانِ مهماندوست
دلآورانِ غیورش به ضعف و سستی، خصم
دژافکنانِ دلیرش به اسب و جولان دوست
لباسِ کردی و آن پیچ و تابِ شال و کلاه
به گونهایست که داریم چند از ایشان دوست
مگر درود فرستیم جمله همچو «ادیب»
بر این عقابِ بلندآشیانِ کیهاندوست
آخرین دیدگاهها