آن که ایران را به سوریه و عراق ویمن و… بَدَل خواهد کرد، حکومت اسلامی و ادامه حیات این حکومت است، آن که سبب تجزیه ایران خواهد شد حکومت اسلامی و تداوم حیات این حکومت است. آن که ایران را ویران کرده، و ویران تر خواهد کرد، حکومت اسلامی ست.
درشرایطی که جنبش مدنی با سپری کردنِ دورانِ سختِ پیدائی و پویش، گام درراهِ گسترش، تعمیق، ارتقاء و تثبیت و برگشت ناپذیری گذاشته است، حکومت اسلامی در کنارتحمیل وپیشبردِ سرکوب ِفیزیکی و سخت، برشدت و گستردگی جنگی روانی و نرم علیه این جنبش افزوده است. هردو جناح حکومتی، اصول گرا و اصلاح طلب در میدان داری و یکه تازی دراین جنگِ ضد مدنی به رقابت پرداختهاند، با این تفاوت که اصلاح طلبانِ درداخل و خارج از کشور” با چراغ آمده” عمل میکنند. هدف این جنگ روشن است، ترساندن جنبش مدنی و مردم از” سوریه و عراق و افغانستان ولبنان و یمن وونزوئلا شدن، و یا ترس آفرینی در بارۀ تجزیه و ازهم پاشیدگی ایران، تا که سدی دیگر دربرابرجنبش مدنی بر پا کنند، و این جنبش را ازنظر روانی خسته، فرسوده و درهمشکسته ازپای بیاندازند.
جنگ روانی تاریخی دیرینه دارد. درعرصه مبارزه اجتماعی وسیاسی اثرگذاریِ ذهنی همراه با ترساندنِ حریف، مخالف و مردم از قدیمی ترین حربه هاست که با صیقل و زدایش زنگارش هر دَم به روز شده است. در یک منازعه سیاسی و نظامی نمیتوان نقش جنگ روانی را نادیده گرفت، جنگ روانی اما امروزدچار تغییری بنیادین شده است. هیولاسازیها وآژیتاسیونها و پروپاگاندهای حتی دو سه دهه قبل نیزدستخوش دگرگونیهای عظیم و شگرف شدهاند و جای خود را به پیشرفته ترین و مدرن ترین رسانهها و شبکههای خبری واطلاع رسانی، و پایوران این شبکهها و رسانهها دادهاند تا ترس را به شیوه نوین درذهنها و فکرها تزریق کنند. تحمیل نظر، فکر، اعتقاد و اراده گروهی بر گروه دیگر، وایجاد ترس وهراس امروز با پیامکی چند ثانیهای، یک عکس، یک خبرو گزارش و تحلیل، یک فیلم و یا سخنرانی عملی ست. امروزدرجنگی رسانهای به سهولت و تمام وقت فورانها و بمبارانهای اطلاعاتی و خبری جهت داده شده برسر مردم آوارو فرو میریزند، ویا به خورد فرد و جامعه داده میشوند تا بتوان بر ذهن و فکرشان مسلط شد.
واحدهای جنگ روانی امروزدرعرصه گستردهای دست به کارند تا ازهیجانهای مردم، شورآنان و جهل و ناآگاهیشان بهره بگیرند وبا ایجاد وحشت (ترور)، شایعه پراکنی، واژگونه سازی، سانسور، دروغگویی وعوامفریبی سیاستهای مورد نظرخویش را پیش ببرند. متخصصان جنگ روانی با شناخت ازذهنیت مخاطبان، انگیزههای فردی و گرایشهای روانی آنان، شناخت ویژگیها و سطح اگاهی فرهنگی، سیاسی و مذهبیشان جنگ روانی را آغاز و هدایت میکنند. میدان اصلی این جنگ ناآگاهی وواپسماندگی، دستکاری احساسات، عواطف و عقاید مخاطب و تغییرسریع یا تدریجی آنها و جلب اعتماد مخاطبان است.
اصطلاح “جنگ روانی” ازجنگ جهانی دوم درادبیات سیاسی آمریکا و اروپا رواجِ بیشتریافت، و تاثیرگذاری برروحیه و رفتار یک گروه یا یک ملت با اهداف مشخص سیاسی، فرهنگی، مذهبی و نظامی معنا و تعبیر شد. جنگ روانی پارهای ازجنگ سرد شد و سپس تربا تعابیری خاص تا حدودی مترادف با جنگ نرم، براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین و گُلی نیزبه کار برده شد. حتی نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی ومقاومت مسالمت آمیزراهم شامل شده است.
اما جنگ روانیای که مُرادِ این یادداشت کوتاه است، جنگی روانشناسانه، برنامه ریزی شده و سازمان یافته از سوی حکومتهای مستبد و تمامیت خواه – همچون حکومت اسلامی- علیه جنبشهای مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه است. راه و روشی که حکومت اسلامی ۴ دهه پیشه کرده است.
***
حکومت اسلامی – اصولگرایان و اصلاح طلبان- به ویژه طی دو دهه گذشته جنگ روانیای هدفمند را علیه جنبش مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه دنبال کرده و میکند، این حکومت میخواهد به مردم این نظرو دیدگاه را تحمیل کند که به دنبال تغییرو دگرگونی اساسی، و براندازی حکومت اسلامی نباشند، و به آنان تفهیم کند این حکومت ماندگاراست و این ماندگاری به سودهمگان است. در این میانه اصلاح طلبان نیز نشان دادهاند که اگرصحبت ازتغییرکرده و میکنند منظورشان مشاطه گری حکومت است نه اصلاح بنیادین و پایهای و ساختاریِ این حکومت. از سوی دیگر تجربهی شکست انقلاب بهمن و پیامدهای نکبت بارِآن و نیز تبلیغهای اصلاح طلبان حکومتی پیرامون خطرناک بودن تغییرات ریشهای و اساسی در حکومت و جامعه، برتشدید ترس و نگرانیی مردم در رابطه با دست زدن به تغییرات اساسی دامن زده است. اصلاح طبان حکومتی تلاش کردهاند بر چنین بستری خواست تغییر اساسی، بنیادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمایانند و از انقلاب نیز تصویر و توصیفی جزقهر و خشونت و خونریزی به دست ندهند، بی آنکه به روی مبارک خود آورند که خشونت و خونریزی پس ازانقلاب بهمن و توسط حکومت اسلامی اوجی ناباورانه و هولناک گرفته است.
در کنار تجربهی هولناک انقلاب اسلامی و نقش اصلاح طلبان حکومتی در دامن زدن به ترس از تغییر بنیادی و ساختاری، وشکست برخی از تجربههای انقلابی در عرصهی جهانی، ترس از زندان و شکنجه و اعدام، ترس از محرومیتهای اجتماعی، ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج در جامعه، ترس از تجزیه ایران، ترس از بروز جنگ وقحطی و آوارگی….. ترس هایی بودهاند که عمدتا” حکومت اسلامی و رهروان و هم پیماناناش تولید و درسطح جامعه منتشر کردهاند، ترس آفرینی هایی که به تداوم حیات این حکومت یاری رساندهاند. درکنار این نوع ترس آفرینیهای ِ حکومتی، تاثیرات روانی شکست و فروکش کردن خیزشها و جنبشهای اجتماعی پس از انقلاب، بحران بی اعتمادی ناشی از بی لیاقتیها، خطاها و لغزشهای رهبران اکثراحزاب و سازمانهای سیاسی و شخصیتهای اپوزیسیون، به مبارزه مدنی و کارجمعی و تحزب و سازمان یابی، و به طورکلی به اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی لطمه هایی جدی وارد کرده ومانعی بزرگ در راه نزدیکی این نیروها و شکل گیری یک ائتلاف و بدیل سیاسی و فرهنگی شده است.
برپائی جنگ روانی از سوی حکومت اسلامی به ویژه جناح اصلاح طلباش با هدف ایجاد رعب و وحشت، و گسترانیدن روانشناسی ترس و استیلای هراس و وحشت در جامعه امر تازهای نیست. این حکومت راه و روشهای بسیار برای پیشبرد این جنگ بکار برده است، جنگی که ماهیت اصلى و هدفاش تأثیرگذارى بر افکار، احساسات و تمایلات گروه هاى مختلف اجتماعی ست تا آنها را حذف، منزوی و یا خنثی کند. سلاح این جنگ، ابزارها و وسائل خبری و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده است که نظام سلطه گر اسلامی همواره از انواع مختلف آن براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است.
اینها نمونه هائی از راه و روشهای حکومت اسلامی دربرپائی جنگ روانی و گسترش روانشناسی ترس با هدف تاثیر گذاری برعواطف، تمایلات وافکارمردم درجامعه است، تا بر بستر این روانشناسی و تاثیر گذاری مردم را وادار به پذیرش افکار و رفتاری مطابق با خواست خود کند:
۱- ایجاد ارعاب وارهاب با سرکوب و کشتارِوحشیانۀ دگراندیشان و مخالفان:
حکومت اسلامی نشان داده است که در حوزۀ سرکوبگری یک حکومت تعریف شده و تجربه شده نیست، این حکومت شاید با برخی از حکومتهای دینی و توتالیتر وجوه اشتراک داشته باشد اما وجوه افتراقاش اندک نیست. خودمانی تر میتوان گفت حکومت اسلامی ایران نمونه وار و”نوبر” است و مشابهاش در ایران، ودر جهان وجود نداشته و ندارد. حکومت دینیای که خشن ترین خوانش از مذهب تشیع و اسلام تار و پودش را شکل داده و راهنمای عملاش شده است، حکومت بنیادگرا – طالبانی – داعشیای که به آن بخش از آموزههای دینی وفادارانه عشق میورزد که تبعیض وخشونت وتعزیرو ترورو کشتار را نه فقط تبلیغ و ترویج، که تقدیس میکند. حکومتی که خود را حق و دیگران را باطل میپندارد و در راه پیروزی “حق علیه باطل” ازهرنوع سرکوبگری و وحشت آفرینی استفاده کرده است.
۱- ۱ سرکوب وحشیانهی فیزیکی مخالفان ودگراندیشان یا سرکوب نظامی – امنیتی: سپاه پاسداران، بسیج، ارتش، پلیس، وزارت اطلاعات، بخش هایی از قوه قضاییه و لباس شخصیها (گروههای فشار و کشتار) – که اکثرا” ازمتعصبین مذهبی وجاهلها و لاتهای متدین، و لشها و اشراروچاقو کشان و آدم کشان حرفهای شکل گرفتهاند – اهرمهای سرکوبهای وحشیانهی حکومت اسلامی، به گونۀ آشکار و پنهان و با استفاده از وسایل گوناگون، به سبعانه ترین شکلها هستند. این نوع سرکوب یا آشکارا در خیابانها و میادین شهرها و یا پنهان در زندانهای پر شمار ِنام دار و بی نام و نشان اعمال شده است. مثله کردن و سربریدن قربانیان، شلاق زدن و اعدام در ملاء عام، شیوه هائی آگاهانه و انتخابی برای ایجادهراس از سوی حکومت اسلامی بوده است، شیوه هائی که تازگی ندارند و مسلمین، همچون حکومت اسلامی و طالبان و داعش خونسردانه و با افتخار آن را در برابرچشم مردم جهان به کار بردهاند.
۱-۲ – سرکوب ایدئولوژیک – دینی: جدا از آنچه در زندانها و شکنجه گاهها و کشتار گاهها رخ داده است، این شیوه سرکوب گاه صریح و آشکار همچون بر خورد وحشیانه با اقلیتهای مذهبی به ویژه با بهاییان، و گاه با ظرافت سیاست بازانهی آپارتایدی در تبدیل جامعه به خودی و غیرخودی صورت گرفته است. این نوع ترس آفرینی خود را در حضور و بروز انواع تبعیضها در جامعه نشان داده است. سازماندهی اقشار فقیر، عقب نگهداشته شده ومتعصب مذهبی در جامعه و تحریک آنها علیه دیگر گروههای اجتماعی به ویژه علیه روشنفکران یکی ار راههای سرکوبگرانه است. برچسبهای گاه مرگ آفرینِ مرتد، باغی، ملحد، منافق، کافر و… که حکومت در جنگ روانی علیه دگراندیشان و مخالفان، و بخشی از مردم به کار برده است، ویژگیِ ارعابی و ارهابی این حکومت را نشان دادهاند.
۱-۳- سرکوب نرم: هراس آفرینی با بهره گیری از کنترل کامل رسانههای حکومتی، در کنار سانسور رسانههای غیر حکومتی و جلوگیری و ممنوعیت آزادی اندیشه، بیان، قلم وممنوعیت گردش آزاد اطلاعات صورت گرفته است.
۲- حکومت اسلامی برای تقویت جبهه جنگ روانیاش علیه دگراندیشان و مخالفان و بخش هائی ازمردم، ترفند “بحران زایی” نیز بکار میگیرد. این حکومت بحران آفرین نه فقط مهم ترین عامل بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه است بل که با بحران سازیهای برنامه ریزی شده درکنارایجاد ترس وهراس در جامعه به حفظ و تداوم حیات خود یاری رسانده است. از بحران اشغال سفارت امریکا، جنگ باعراق، جنگهای لفظی و روانی با امریکا، انگلیس واسراییل و به طورکلی غرب بگیرید تا بهره برداریهای سیاسی از جنجال آفرینی بین المللی همچون صدور فتوای قتل سلمان رشدی، غیرواقعی خواندن فاجعهی هولو کاست، ادعای دریافت خسارت دررابطه با جنگهای جهانی ِ اول و دوم، برنامه هستهای و… نمونه هایی از بحران زاییها و جنجال آفرینیهای این حکومت برای ایجاد ترس و توجیه عملکرد ارتجاعی و مخرب حکومتی هستند.
۳- ترساندن مردم ازگسترش فقرو فلاکت، و تبلیغ اینکه اگر حکومت اسلامی فرو بپاشد قحطی و گرسنگی به بار خواهد آمد.
۴- ترساندن از قدرتهای خارجى و بیگانه و” امپریالیسم”، واستفاده از لولو و اتهامهای ” جاسوسی” واقدام علیه ” امنیت ملی” و…
۵- شایعه پراکنی و جوسازی با بهره گیری از راهها و روشهای مختلف، وباهدف گسترش جو بى اعتمادى و ناامنى.
۶- برانگیختن و تشدیداختلاف بین گروهها و اقشار مختلف اجتماعی، به ویژه اختلافهای قومی و مذهبی.
۷- اشاعه خرافه، یأس و نومیدى درمیان مردم با هدف انحراف اذهان از مسائل مهم و اساسی اجتماعی و سیاسی، بویژه درمیان نسل جوان با هدف خنثی کردن و بى تفاوت کردن آنها نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی.
۸- نشراخبار، گزارشها و تحلیل هاى نادرست، عوامفریبانه و نگران کننده درراستای مانع تراشی در برابرحرکتهای مدنی، آزادیخواهانه و عدالت جویانه.
****
برای مقابله با جنگ روانی و اشاعه روانشناسی ترس از سوی حکومت اسلامی میباید دَمی از روشنگری و افشای بر پا دارندگان این جنگ، ماهیت آن، روشها و اهداف چنین جنگی غافل نشد.
اشاعه خبر، اطلاع رسانی و تحلیلهای درست ومبتنی بر واقعیت دراعتماد سازی، خنثی کردن ترفندهای حکومت و غلبه دراین جنگ کمک کننده خواهند بود. باید به مردم گفت:
آن که ایران را به سوریه و عراق ویمن و… بَدَل خواهد کرد، حکومت اسلامی وادامه حیات این حکومت است، آن که سبب تجزیه ایران خواهد شد حکومت اسلامی وتداوم حیات این حکومت است. آن که ایران را ویران کرده است، وویران تر خواهد کرد، حکومت اسلامی ست.
آخرین دیدگاهها