اشغال افغانستان توسط تروریست های واپسگرای طالبانی یک فاجعه انسانی بوده ودر پیشگاه تاریخ محکوم است
–
چهارشنبه, ۲۷ام مرداد, ۱۴۰۰
اشغال افغانستان توسط تروریست های واپسگرای طالبانی یک فاجعه انسانی بوده ودر پیشگاه تاریخ محکوم است
خبر کوتاه بود و بس دردناک، کابل را طالبان تصرف کرد. واپسگرایان جنایت پیشه و ددمنش با رویای احیای حکومتی ایدئولوژیک و تمامت خواه و خودکامه، قدرت را در پایتخت سرزمینی با پیشینه ی فرهنگی درخشان چون افغانستان به دست گرفتند و بازگشتی به تحجر و انسان ستیزی را رقم زدند. اخباری که از جنایات آنان بر مردمان بی پناه و بی دفاع به ویژه زنان و کودکان و غیر نظامیان منتشر می شود، زخمی هولناک بر روان بشریت وارد می کند، که قرن هاست کوشیده تا از بربریت و بدویت بگذرد و فرهنگ و تمدنی انسان محور را تعالی بخشد و ارزش جان آدمی و حقوق انسانی را فراتر از هر ارزشی بنشاند و گرایش نهفته ی ویرانگری در نهاد آدمیان را مهار سازد. دردناک تر آن که این رخداد در عصر ارتباطات در پیش دیدگان جهانیان از طریق رسانه ها به وقوع می پیوندد و بسیاری از کشورها که موظف به تلاش برای جلوگیری از این فاجعه بودند، نه تنها کوششی نکردند که با طالبان همراهی و همدلی داشتند و از پشتیبانی مادی و معنویش دریغ نورزیدند. در حقیقت طالبان محصول طراحی قدرت های استعماری و تولدش در مدرسه حقانی در پاکستان، تحت سرپرستی دستگاه اطلاعاتی پاکستان، آی.اس.آی بوده است. کشور های دیکتاتوری چون روسیه و چین که خود متهم به جنایت علیه بشریت هستند و نسل کشی مسلمانان ایغور و کریمه شمه ای از این جنایات است و گروه های افراطی چون حماس که صدام را قهرمان اعراب می خواندند، به سرعت با آغوش باز طالبانیسم را خوشامد گفتند. حاکمیت های غیر مردمی و بنیادگرا چون رژیم های عربستان سعودی و پاکستان از هیچ حمایتی برای تشکیل طالبان و به قدرت رسیدنش تا به امروز دریغ نورزیده اند. خروج به شتاب نیروهای دول غرب که روزگاری به عنوان تامین امنیت جهانی وارد افغانستان شده بودند، در بحرانی ترین زمان از شگفتی های دیگر این فاجعه است. هرچند نباید نقش گروه های سیاسی داخلی افغانستان را در شکل گیری این بحران نادیده گرفت که پس از بیست سال با سیصد هزار نیروی نظامی و صدها میلیارد کمک مالی نتوانستند و یا نخواستند در برابر حمله ی طالبان تاب آورند. اختلافات قومی و فساد مالی و نداشتن برنامه و چشم انداز برای خروج از بحران و ناکارآمدی مدیریتی در سطوح عالی از زمره عوامل این ناتوانی حیرت انگیز است.
در این میان آن چه برای ایرانیان که از نزدیک ترین هم فرهنگان ملت افغان هستند و در طول تاریخ پاره های یک پیکره ی فرهنگی بوده اند، آزارنده و شرم آور است، رفتارهای طیفی از حاکمیت است، که برای تطهیر طالبان و طالبانیسم می کوشد. گویا این جریان طالبانیسم در کشور همسایه تحقق آرزوی برخی از قدرتمداران در داخل است. در حالی که به بسیاری از کشورهای دنیا در تریبون های رسمی دشنام داده می شود و پرچمشان به آتش کشیده می گردد، به شخصیت های علمی و اجتماعی در رسانه های حاکمیت تهمت زده می شود، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به روزنامه نگاران زنهار می دهد که برای طالبان از کلمه ی وحشی بهره نجویند. به راستی قتل و تجاوز و تخریب میراث فرهنگی و پایمال کردن حقوق مدنی از دید این حاکمان با چه کلمه ای توصیف می شود؟! از افغانیان لشگری برای پیکار در فراسوی مرزها فراهم می آید و هزینه های سنگین می شود، منت هم بر سر ملت گذاشته می شود، که اگر این کار انجام نمی شد، داعش اکنون در ایران بود، حال ملت می پرسد، در همسایگی، داعشی دیگر با پیشینه تر از او، شکل گرفته است اما نه تنها کاری در برابرش نمی شود، بلکه نام جعلی امارات اسلامی افغانستان که به رسمیت شناختن آن است بر زبان برخی حاکمان جاری شده است. بی شک حضور طالبان در شرق ایران تهدیدی جدی برای منافع ملی ایران نیز هست و ناامن سازی استان های شرقی و حیاط خلوت گروه های تروریستی شدن و کشاندن تنش ها به داخل مرز ایران، چنان که سال هاست در مرز پاکستان شاهد این گونه اتفاقاتیم، از بحران های محتمل و جدی در آینده می باشد.
جبهه ملی ایران ضمن محکوم سازی حکومت نامنتخب ملت افغانستان و جنایات بی شماری که انجام داده است، به خانواده های داغدار این کشور تسلیت می گوید و با این ملت شریف در این فاجعه همدرد و همدل است و به حکومت جمهوری اسلامی زنهار می دهد، که بایسته است ایران در کنار ملت افغانستان و نه اشغالگران انسان ستیز و فرهنگ گریز طالبان بایستد. با کشورهای منطقه متحدانه با همسویی کشورهای دموکراتیک جهان از تمام قوای دیپلماتیک برای محکومیت طالبان و طالبانیسم بهره جویند و آنان را وادار به تمکین از موازین حقوق بشری نمایند و جلوی رفتارهای متجاوزانه ی آنان را بگیرند و برای مهاجران افغان تسهیلاتی فراهم آورد و به هیچ بهانه ای این حکومت جنایت پیشه ی اشغالگر را به رسمیت نشناسد. اگر دهه ها به خاطر حقوق فلسطینیان ایران هزینه داده است، به خاطر حقوق انسانی مردم افغانستان نیز، اشفال این کشور توسط طالبان باید به طور جدی محکوم گردد اشغال افغانستان توسط طالبان نباید انکار شود.
تهران – جبهه ملی ایران
بیست وهفتم مرداد ماه ۱۴۰۰ خورشیدی
جنبش اصیل ! تروریستی -بیانیه جبهه ملی ایران سامان ششم درمورد وقایع افغانستان
سهشنبه 17 آگوست 2021 | لینک کوتاه شده :
جنبش اصیل ! تروریستی -بیانیه جبهه ملی ایران سامان ششم درمورد وقایع افغانستان
ما مردمان ایرانی، دوشادوشِ فَغانِستان ایستادهایم، به همراه هم فریاد میکشیم. فریاد از اعماق هویت مان، از ریشه و اندیشه مان و علیهِ حرکتِ جنایتکارانهِ طالبانِتروریستی. فریادی برای مظلومیت و انسانیت همراه با هِرات و مَزار و بَدَخشان.
به امید آزادی، از بند اَهریمنان،
طالبانِتروریستی، ریشه مردمی ندارد و از گذشته اش متفاوت تر نیست.
هم میهنان
افغانستان، چندین دهه است که دست به گریبانِ خشونتِ دهشتناک است.
انگلستان و حاکمان مستبدش از سویی و اشغال از سوی شوروی از جهتی دیگر و همچنین، چند دهه خشونت عریان گروه های سلفی،
در سال ۲۰۰۱
آمریکا، تجاوز گسترده ای را به افغانستان که آن سالها تحت تسلط گروه تروریستی طالبان قرار داشت انجام داده و بخش های وسیعی از افغانستان آزاد شد.
اما بخش هایی از این کشور همچنان تحت تسلط گروه تروریستی طالبان باقی ماند و در طی این مدت، شوربختانه دولت های فاسد، تحت الحمایه و دست نشانده آمریکا که صرفا تامین کننده منافع یک قوم و جریان خاص بودند توسط آمریکا بر سرکار آمدند که هیچگاه به منافع مردم افغانستان توجه نداشته و این دولتها بیشتر یک جریان ملوک الطوایفی بودند که روز به روز در حال مکیدن خون مردمان افغانستان و چپاول ثروت آنان بودند.
در سال ۲۰۱۸، آمریکا پس از آنکه می بیند عملا توان از میان بردن گروه تروریستی طالبان را ندارد تن به مذاکره با این جریان در دوحه قطر می دهد و این سرآغازی می شود برای بخشیدن مشروعیت به گروه تروریستی متوحشی که به صورت روزانه در سراسر افغانستان اقدام به بمب گذاری های کور و انتحاری بر علیه غیر نظامیان می نمود و از هیچ جنایتی بر علیه زنان و کودکان افغان نیز فرو گذار نبود.
شوربختانه با خروج نظامیان آمریکا و ناتو در سال ۲۰۲۱، عملا مردم این کشور را در مقابل یک گروه جنایتکار، بی دفاع رها می کنند.
نتیجه آنکه درکوتاه ترین زمان، طالبانِ تروریست، اغلب افغانستان را به اشغال خود در می آورند و اینگونه، ارتشی که با بیش از ۸۰ میلیارد دلار هزینه تجهیز و به اصطلاح باز سازی شده بود، بدون حتی یک روز مقاومت در برابر یک گروه تروریستیِ متوحش، خلع سلاح شده و از میدان نبرد می گریزند و فرماندهان این ارتش پوشالی نیز با تمام نیروها و تجهیزات، خود را تسلیم گروهی می کنند که سنگین ترین سلاح آنان موشک های دوش پرتاب ضد زره بود.
حال، طالبانِ تروریست بر افغانستان سیطره یافته و شگفت اینکه عده ای از کاربدستان حاکمیتی در ایران از این رویداد شوم استقبال کرده و این گروه تروریستی را ” جنبش اصیل! منطقه” قلمداد کرده و در وزارت امور خارجه برای سران این گروه تروریستی فرش قرمز پهن می شود!! بدون آنکه در نظر داشته باشند با بیش از ۸۰۰ کیلومتر مرز مشترکمان، این جریان چه خطراتی می تواند برای امنیت ملی ما داشته باشد و یا آنکه در نظر بگیرند این گروه ارتجاعی با افکار خود چه به روز مردم افغانستان به ویژه زنان و دختران آورده و می آورد .
آقایان، گویا فراموش کرده اند که این جنبش اصیل! تروریستی حتی با نگاه مذهبی و مکتبی شعیه نیز یک تهدید برای ایران می تواند محسوب شود چون از دید این جریان سلفی و تکفیری، خون شیعیان مباح است…
ما در جبهه ملی ایران با در نظر داشت این نکته که طالبانِ تروریست، کارنامه ای سیاه از جنایت و خون ریزی داشته و جای هیچ گونه دفاعی نمی تواند داشته باشد هشدار می دهیم که حمایت از این جریان که رسما افکار ایران ستیزانه و ضد بشری دارد می تواند در فردای استقرار، به عنوان یک تهدید سرزمینی برای ایران محسوب شود .
لذا ضمن اعلام همبستگی با هم تباران خود در سرزمین آریانا (افغانستان) به کاربدستان حاکم هشدار می دهیم که در سیاست ها و راوبط خود با این جریان تکفیری، تجدید نظر کرده و منافع ملی ایران را مورد نظر قرار دهند.
از مجامع بین المللی و حقوق بشری و کشورهای جهان نیز می خواهیم از به رسمیت شناختن این گروه جنایتکار به عنوان یک حاکمیت مشروع خود داری نموده و از هر گونه کمکی برای رهایی مردم افغانستان از این جنایتکارانِ تروریست، خودداری ننمایند.
جبهه ملی ایران سامان ششم
۲۵ امرداد ۱۴۰۰
آخرین دیدگاهها