بینشی برای ایران آینده سخنرانی کورش زعیم برای کنفرانس حقوق بشر هامبورگ
عالیجنابان، بانوان و کدبانان،
از اعلام بیانیه جهانی حقوق بشر در ۱۹۴۸، هرگز تصور نمی شد که جامعه جهانی در هزاره سوم در چنین ژرفای اهریمنی و بیرحمی سقوط کند. اهریمنی و بیرحمی به وسیله گروههای متعصب مذهبی سازمان یافته توسط سیاستمداران متوهم کشورهایی که پیگیر بلند پروازی های بزرگ هستند؛ و نقض فاحش حقوق بشر توسط بیش از نیمی از دولتهای جهان که با رای آزاد مردم برگزیده نشده اند و مردمشان آنان را نمی خواهند.
چرا چنین سیر قهقرایی ذهن بشری در این دوران دانش و تکنولوژی پیشرفته؟ پاسخ آزمندی و شهوت قدرت، و سوء استفاده از انسانهای بیسواد و فقیر و ناامید از آینده است. بیست درصد جمعیت جهان هنوز بیسواد هستند، این حدود یک و نیم میلیون تن است، که بیشتر در جنوب و غرب آسیا، افریقای مرکزی و کشورهای عرب متمرکز هستند. با نرخ تولید مثل نسبتا بالا در این مناطق و چیرگی دولتهای خودکامه و فاسد، انتظار می رود که خشونت انسانی حتا بیشتر از آنچه امروز تجربه می کنیم رشد کند. بیشتر این مناطق زیر نفوذ تعبیری افراطی از مذهب هستند که ایمان خشک و عبودیت و تکلیف گرایی ضد طبیعت بشری را تجویز می کند. بنابراین، جمعیت بیسواد و فقیر از تلقین های خشونتگرایانه مصون نیستند.
چهل درصد جمعیت های کشورهای اسلامی زیر خط فقر هستند، در حالیکه حاکمان و برگزیدگان حکومت هایشان از ثروتمندترین جهان هستند. در ده کشوری که بیشترین افراطگرایان مذهبی و جهادگرایان تروریست را تولید می کنند، نرخ بیسوادی بین ۴۱٪ تا ۷۲٪ است؛ و همه این کشورها توسط ابرثروتمندان اداره می شوند، و بخش عمده ای از جمعیت آنها زیر خط فقر هستند. این شرایط زمینه مساعدی برای بوجود آمدن و تکثیر رفتار جهادی افراطی، و جهادی برای استخدام است.
ایران در میان کشورهای اسلامی با ترجمان متفاوتی از اسلام یک جزیره است. چه شیعه، سنی یا از باورهای دیگر، ما ایرانیان متفاوت می اندیشیم. ما بر روی زیربنای ستبر یک فرهنگ کهن انساندوستانه ایستاده ایم که ارزش های کهن مردم دوستی، گرامیداشت زندگی، آزادی گزینش و برابری مذهب ها و باورها، بر جهان اثر گذاشته ایم؛ هرچند که بیشتر این ارزشها، امروزه بعلت حکومتی غیردموکراتیک و ارزشهای تحمیلی بیگانه با فرهنگی ایرانی، در جامعه ما غایب است.
در طول سده گذشته، ما در دو انقلاب برای دستیابی به یک حکومت دموکراتیک تلاش کردیم؛ ولی بجز چند سال کوتاه در میانه سده، به هدف خود نرسیدیم. جایگاه جغرافیایی حساس و راهبردی کشور ما، نشسته بر روی بزرگترین ذخایر انرژی در جهان، و در گلوگاه آبراه انرژی جهان، کشور ما را میدان بازی قدرتنمایی ها و توطئه های بین المللی کرده، که سبب اصلی ناتوانی ما در ایجاد و نگهداری یک دولت دموکرات بوده است.
دولتهای خودکامه و ایدئولوژیک، با وجود منابع طبیعی و انسانی غنی، ما را از پیشرفت و رفاه اقتصادی بازداشته اند، و شرایطی ایجاد کرده اند که کشورمان را رتبه اول جهان در فرار مغزها و فرار سرمایه کرده است.
برای اینکه ما بتوانیم خانه خود را به نظم درآوریم و به ساختن آینده بپردازیم، نخست باید صلح و امنیت باشد. صلح در منطقه آشوب زده ما که گرفتار موج خشونت و بی ثباتی شده است. ولی، برای دستیابی به صلح و امنیت، ما باید سبب های ریشه ای خشونت و بی ثباتی را بشناسیم.
ما نمی توانیم در صلح پایدار زندگی کنیم و به شکوفایی اقتصادی و رفاه برسیم، وقتی همسایگان ما در عدم امنیت، بی ثباتی و فقر بسر می برند. ما باید نسبت به مسایل آنها حساس باشیم و در این راه به آنها یاری برسانیم. نبود امنیت در همسایگی، به کشور ما هم رخنه می کند و باعث گسیختگی برنامه های ما برای توسعه اجتماعی و اقتصادی می شود.
من باور دارم که برای افتادن در راه صلح و پیشرفت، ما باید چهار چالش عمده را بر دوش بگیریم:
۱. برنامه های کارآمد برای زدودن بیسوادی.
۲. برنامه های کارآمد برای زدودن فقر.
۳. برنامه های کارآمد برای بیرون نگه داشتن ایدئولوژی از حکومت.
۴. ایجاد همکاری سازنده با همه ملت های دیگر.
در تاریخ، دو نظام ایدئولوژیک دولتی ثابت شده که در بهبود کیفیت زندگی بشدت شکست خورده اند: دولت کمونیستی و دولت مذهبی. دولتهای کمونیستی هر کجا که استقرار یافتند، فقر برای توده مردم و فساد دولتی و نارضایتی گسترده بوجود آوردند. و دولتهای مذهبی باعث هزار سال فقر و عقب افتادگی روشنفکری و علمی و اقتصادی، همراه با خشونت و قساوت در اروپا شدند. همین شرایط ولی خونین تر، برای سیصد سال از سده هفتم علیه ایران، خاورمیانه و شمال افریقا رخ داد؛ که امروزه در همین منطقه ها در حال بازتولید است.
من باور دارم که حتا دیکتاتوری ها، در نبود بیسوادی و فقر، نمی توانند ایجاد شوند یا دوام بیاورند. سواد ما را قادر میسازد دانسته های خود را افزایش دهیم و بتوانیم برای خودمان تصمیم بگیریم. رفاه اقتصادی ما را از تسلیم در برابر خودکامگی یا بردگی ایدئولوژیک باز می دارد. نگهداشتن مذهب خود به عنوان یک باور شخصی، ما را از وسوسه پیروی از آنچه خردمندانه نباشد نجات می دهد. آموزش دانش، و رفاه اقتصادی، موثرترین سلاح علیه بردگی ایدئولوژیک است که از نادانی و ناامیدی تغذیه میکند.
ما در ایران اکنون با چالش جدیدی روبرو هستیم؛ و آن هدایت کشور زخم خورده، و مردم سرخورده، خود بسوی یک نظام دموکراتیک راستین و پایا، بر پایه فرصت برابر برای همه، آزادی گزینش و حقوق شهروندی کاملف و پیمایش بسوی خوشبختی هستیم. در برابر سوء مدیریت فاحش و فساد باورنکردنی که در طی سه دهه گذشته بر ملت ما تحمیل شده، ما آرزوی بازگشت به چند سال دموکراسی و دولت پاک را، که در میانه دهه 1950 از آن برخوردار بودیم، داریم.
ما آرزو داریم میهن خود را از یک حکومت تک بعدی، فاسدپرور و ناقض حقوق بشر پس بگیریم، و از آن یک دموکراسی نمونه بر پایه رعایت کامل حقوق بشر، که با فرهنگ ایرانی همخوان است، بسازیم.
و برای یک ایران نوین، ما در جبهه ملی ایران، بینشی درازمدت و برنامه های اجرایی داریم. ما طرح ها و برنامه های خود را تدوین و منتشر کرده ایم که چگونه قانون اساسی باید بازنویسی شود و چگونه یک دولت مردم سالار باید کشور را اداره کند.
نخست و مهمتر از همه اینست که مردم نمایندگی راستین و منصفانه در برنامه ریزی برای کشور، و در مسئولیت های مدیریتی کشور داشته باشند. حوزه های انتخاباتی، بنابراین، باید به گونه بخش بندی شده باشند که همه مردم و همه استانها را منصفانه نمایندگی کنند. ما برای یک دولت کمتر متمرکز برنامه ریزی کرده ایم، که شامل مجلس های قانونگزاری در سطح استان، بخش، شهر و روستا خواهد بود، تا نقش مردم و دخالت در قانونگزاری و تصمیم گیریها گسترده شود.
افزون بر مجلس شورای نمایندگان کنونی، ما مجلس دیگری را هم برنامه ریزی کرده ایم به نام مجلس “مهستان”، باز زنده سازی کنگره دوهزار ساله ایرانیان، که شامل دو نماینده از هر استان کشور بدون توجه به جمعیت یا مساحت استانها خواهد بود. این سامانه قانونگزاری و تصمیم گیری مشترک دو مجلس جمعیتی و استانی اجازه خواهد داد تا بودجه ملی و منابع کشور منصفانه و همساز با نیازهای توسعه و پیشرفت میان استانها تقسیم شود. انتخابات برای همه مجلس های نمایندگی، آزاد و تنها پیش نیاز سطح تحصیلات نامزدان خواهد بود. همه مقامهای اجرایی و سیاسی کشور به روی همه شهروندان ایران بر پایه شایستگی باز خواهد بود.
از سوی دیگر، هیچ دموکراسی نمی تواند بدون آزادی رسانه ها، حزبهای سیاسی و سازمانهای مردم نهاد پویا و پایا شود. همه اینگونه فعالیت ها باید آزاد و تشویق شوند.
ما برای همه کودکان، که مهمترین سرمایه و آینده کشور را تشکیل می دهند، و نظام کنونی به آنان بی اعتناست، تا سن قانونی آموزش رایگان خواهیم داشت، حتا برای آنان که در کشور ما پناهنده شده اند. هیچ منطقه و روستا بدون مدرسه و هیچ کودکی بجز در مدرسه، نخواهد بود. همه مردم زیر پوشش تامین اجتماعی و درمانی خواهند بود، و تامین حد اقل زندگی برای بیکاران آماده به کار.
ما انرژی مورد نیاز خود را از آفتاب و باد خواهیم گرفت که با توجه به امکانات طبیعی کشور، می تواند یکی از بزرگترین اقلام صادراتی ما باشد. انرژی هسته ای باید بکلی کنار گذاشته شود و حتا همسایگان را هم از ایجاد چنین تاسیسات خطرناکی در کنار ما منصرف خواهیم کرد. تسلیحات هسته ای نه تنها نباید جزوی از زرادخانه ما باشد، که در کارزاری جهانی باید همه کشورهای اتمی را وادار به خنثی کردن تسلیحات اتمی خود کنیم.
برای همه مسئولان فاسد، و همکاران و عوامل آنان که در سی سال گذشته از راههای غیرقانونی مانند رشوه، رانتخواری، قراردادهای فراقانونی و قاچاق سازمان یافته ثروت اندوخته اند، عفو عمومی اعلام خواهد شد، به شرط آنکه مالیات همه درآمدهای غیرقانونی خود را بپردازند و بقیه آنرا در کشور برای ایجاد اشتغال در صنعت و کشاورزی و خدمات سرمایه گذاری کنند. این سیاست جلوی بسیاری از توطئه ها را بدست این فاسدان، که بودجه کلانی در داخل و خارج کشور در اختیار دارند، خواهد گرفت، از ایجاد تشنج در کشور جلوگیری خواهد کرد، و سرمایه هنگفتی با هدایت دولت در راستای پیشرفت اقتصادی بکار گرفته خواهد شد.
ما باور داریم که مجازات اعدام باید لغو شود، و مجازات زندان هم به گونه ای بازنویسی شود که جنبه جنبه سازندگی آن بیشتر از جنبه تنبیهی آن باشد و فشار کمتری بر خانواده و نیز بودجه ملی وارد آورد.
مدیریت یک روند هموار برای تغییر به دموکراسی از شرایط تحمل ناپذیر کنونی، نیاز به احساس مسئولیت بیشتر و روشهای سازنده دارد؛ که در طی آن ما باید بیشتر خردمند و کمتر احساساتی باشیم. یک جو ناامنی و انتقامجویی علیه کسانی که کشور را با سوء نیت و سوء تدبیر مدیریت کرده اند و مرتکب خشونت علیه مردم شدند، نباید پدیدار شود. ما هرگز اجازه تکرار رویدادهای عراق و لیبی و سوریه را نخواهیم داد.
در جهان کنونی که سرنوشت کشورها در زمینه اقتصادی، سیاسی و امنیتی در هم تنیده است، نمی توان از جامعه بین المللی مستقل بود. نیاز به همکاری و همیاری دو سویه است. در سیاست خارجی، ما روابط دوستانه و همکارانه با همه ملتهای جهان بر پایه احترام متقابل و منافع ملی ایجاد خواهیم کرد. روابط ما با همسایگان بویژه برادرانه و همیارانه خواهد بود، که باید با آنها در صلح و همزیستی، داد و ستد و رفت و آمد باشیم. ما باید بسنده نیرومند باشیم تا بتوانیم تمامیت ارضی و صلح و امنیت آنها را بدون نیاز به کمک از دوردست تضمین نماییم؛ تا خود نیز در صلح و امنیت زندگی کنیم. همسایگان ما باید بتوانند بر ما تکیه کنند، نه اینکه دیوار بی اعتمای میان ما و خودشان بسازند.
ما آینده ای از پیشرفت و رفاه را برای ملت خود می بینیم، یک نمونه مردمسالاری و رعایت حقوق بشر، رها از تعصب و تبعیض و افراطگرایی. جامعه ای که به مردم خود انگیزه می دهد تا آرزو کنند و بتوانند آرزوهای خود را دنبال کنند. جامعه ای که مردم بتوانند نواندیشی و نوآوری های خود را پیگیری، و بلندپروازی های خود را برای هر مقام و جایگاهی که دانش و شایستگی آنان اجازه دهد دنبال کنند. ما ایران را سرزمین فرصت ها و سرزمین شکوفایی استعدادها خواهیم کرد، جایی که آرزوها و امیدها می توانند به واقعیت بپیوندند. در ایران آینده، همه باورهای مذهبی گرامی خواهند بود و جایگاهشان در قلب مردم، جایی که براستی باید باشند.
ما کشور خود را بر پایه منابع طبیعی و انسانی خودمان، و استعداد و نبوغ ایرانی، بازسازی خواهیم کرد. و ما این آرزو را که شعار کهن فرهنگ ایرانی “پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک” دوباره راهنما و درونمایه ایرانی بودن باشد، به واقعیت خواهیم رساند.
من از اینکه این فرصت را در این رویداد مهم به من دادید سپاسگزاری می کنم. شب خوش با بهترین آرزوها.
کورش زعیم
تهران – 19 آذر 1393
این سخنرانی بعلت ارتباط بد ناقص انجام شد، ولی متن دوزبانه آن پخش شد.
===============================
A Vision for Iran of Future
English version of the speech prepared for Human Rights Day
Dignitaries, ladies and gentlemen,
Since the Universal Declaration of Human Rights in 1948, never did we imagine that the world society in the third millennium will fall into such depths of evil and cruelty and human rights violations. Evil and cruelty by fanatic groups organized and supported by statesmen of grandiose illusions; and Human rights violations by more than half the governments of the world which are not elected freely and are generally unwanted by their own people.
Why such regression of human mind in this era of most advanced human knowledge and technology? The answer is greed and powermania taking advantage of the illiterate and the poor. Twenty percent of the world population are still illiterate, this is about 1.5 billion people, mostly concentrated in the south and west Asia, Sub-Saharan Africa and the Arab countries. With the relatively high rate of reproduction in these areas, and domination of autocratic and corrupt governments, it is expected that human violence grow beyond what we experience today. Most of these areas are dominated by radical interpretation of religion professing blind faith, so the illiterate and impoverished populations are not immune to violent persuasions.
Forty percent of the populations of the Islamic countries fall below poverty line, while the rulers and the elite are among the richest in the world. Ten countries that produce most of the religious radicals and jihadist terrorists have illiteracy rates ranging from 41% to 72% all of which are ruled by the super-rich, and with substantial portions of their populations below poverty line. These are breeding grounds for rebellious jihadist behavior, or for jihadists for hire.
Iran is an island among the Islamic countries with its own interpretation of Islam. Whether of Shia, Sunni, or other persuasions, we Iranians think differently. We stand on the strong foundation of an advanced and humane ancient culture that has touched the world with its values for humanity, respect for life, freedom of choice and equality of religions and beliefs; though most of these values are absent in our society today due to undemocratic system of imposed values foreign to Iranians cultural taste.
During the past century, we struggled through two revolutions in order to achieve a democratic system of government, but we failed to reach our goal, except for some short few years in the mid-century. The highly strategically sensitive location of our country, sitting on the world’s largest reserves of energy, and at the throat of world energy waterway, has made Iran the playground of international intrigue and power-play, a major cause of us not being able to sustain a democratic government.
Authoritarian and ideological governments have kept us from progress and economic well-being despite our rich natural and human resources. This has made our nation number one in brain drain and capital flight.
In order for us to put our house in order and start building a future, first there must be peace and security; peace in our turbulent region affected by waves of violence and constant threat. But, to achieve peace and security, we must recognize the root causes of violence and instability.
We cannot live in sustainable peace and flourish in prosperity when our neighbors suffer from insecurity, instability and poverty. We must be sensitive to their problems and assist them in those areas. Lack of security in our neighborhood spills over into our country and causes disruption in our plans for social and economic development.
I believe that the four most important challenges we have to take on in order to fall on the path to peace and progress are the following:
1. Effective plans for eradicating illiteracy.
2. Effective plans for eradicating poverty.
3. Effective plans for keeping ideology out of government.
4. Developing constructive cooperation with all other nations.
Historically, two major ideological systems of government have proven to be total failures in improvement of quality of life: Communism and public religion. Communist governments created mass poverty, corruption and extreme discontent everywhere they were established; and religion-based governments created centuries of poverty and intellectual, scientific and economic backwardness and violence and brutality in Europe. A bloodier version of that happened against Iran, the Middle East and northern Africa for three hundred years since seventh century, similar events to which are being replayed today.
I believe that even dictatorships cannot be created or survive in the absence of illiteracy and poverty. Literacy can enable us to increase our knowledge and decide for ourselves. Not being poor keeps us from submitting to autocracy or ideological enslavement. Keeping our religion as a private affair, saves us from the urge to follow directions that might not be intellectually acceptable. Education and economic well-being are the most effective weapons against dictatorship or ideological enslavement which nurture on ignorance and despair.
We in Iran are now facing a new kind of challenge; and that is to guide our battered country toward a real and enduring democracy based on equal opportunity, freedom of choice and pursuit of happiness. In the face of extreme mismanagement and corruption in Iran during the past three decades, we long for the few years of democracy and clean government we enjoyed in the mid-1950s.
We dream of taking back our country from the one-track-minded, subjugating, corrupt and civil rights violators; and making it a world model of democracy and human rights, true to Iranian culture.
And for a new Iran we have a vision at the Iran National Front party, and we have plans. We have developed and published plans and programs on how our constitution must be reshaped, and how a democratic government must administer the country.
First and foremost is a true and fair representation of all people in planning for the country and in administrative responsibilities. The electoral districts shall reflect fair representation of all people and all provinces. We plan a much smaller and less centralized government, with local legislative bodies at provincial, county, city and rural levels, in order to widen the spectrum of involvement of all people in law-making, decision making and oversight.
In addition to the current national assembly of representatives, we plan a second national assembly called “Mehestan”, a revival of a two thousand year old Iranian congress, which will house two representatives from each province regardless of its size and population. This will allow for fair allocation of budget and resources to all provinces tailored to their needs for development and progress. Elections for all elective assemblies will be free and the only requirement for candidacy shall be the level of education. All positions in government will be open to all citizen based on qualification.
No democracy can flourish without free press, political parties and civil organizations, which must be permitted and encouraged.
Our children are the country’s most valuable treasure, and education the country’s most valuable investment. Free education shall be provided for all children up to legal age, even for those who have taken refuge in our country. No child below legal age shall be denied of education. No region or village shall be without school and no child shall suffer from malnutrition.
All people will be covered under social security including medical; and minimum wage for the unemployed. No Iranian shall have to beg in order to live. The elderly must be taken care of by providing free services, meals, medical and place to live a respectful life.
We will produce our required energy from the Sun and the wind, for which we have ample resources, and can be a substantial exportable commodity. Nuclear energy must be set aside, and even our neighbors must be talked out of plans of establishing such dangerous projects near us. Nuclear weapons not only must not become part of our defense policy, but we must forcefully advocate neutralization of existing nuclear arsenals around the world. A greater life-threatening danger for generations to come is not only the fear of explosion, but the nuclear waste stored in our waters and soils.
There shall be total amnesty for all corrupt officials, associates and accomplices, who have gained wealth during the past three decades through illegal means such as graft, favoritism, illegal contracts or smuggling; provided they pay income tax on their illegal gains and invest the balance inside the country creating employment in industry, agriculture or services. This will prevent chances of the stolen wealth being used to unstable the country and cause chaos and violent unrest.
We shall abolish capital punishment, and redefine prison punishment to be more humane and constructive, and less taxing on the lives of the families and on the national budget.
Managing a smooth process of transition to democracy from the present untenable situation, requires a greater sense of responsibility and constructiveness, during which we must be more prudent and less emotional. There shall be no atmosphere of fear of reprisal for those who mismanaged our country or committed violence against the people. We will never permit a repeat of what happened in Iraq, Libya or Syria.
In the world today, the destiny of nations in economy, politics and security are interwoven. No country can be independent of the world community. The need for cooperation and co-dependence is a two-way street. In foreign policy, we shall develop friendly and cooperative relations with all nations in the world, based on mutual respect and national interests. Our relations with our neighbors will be brotherly and cooperative with whom we have to coexist in peace, trade and travel. We shall be powerful enough to be able to protect our neighbors and guarantee their sovereignty and security without assistance from afar.
We envision a future of progress and prosperity for our nation, a model of democracy and human rights, free from bigotry, intolerance and fanaticism. A society which can motivate people to dream and to follow their dream, to pursue ambitions and to reach the positions their qualifications and competence will permit. We will make Iran a land of opportunity, where dreams can come true. In future Iran all religious beliefs will be respected and shall stay in the hearts of the people, where they truly belong.
We will rebuild our country based on our own natural and human resources, Iranian talent and genius. And, we dream of making the ancient Iranian Moto of Good Thoughts, Good Words and Good Deeds, once again the essence of being true Iranians.
Thank you for giving me the opportunity of speaking on this important occasion. Good night with my best wishes.
Kourosh Zaim
December 10, 2014
آقاي زعيم گرامي سپاسگزاريم. برنامه ها بسيار دلگرم كننده است. خداوند ايران را دريابد.