به نام خداوند جان و خرد
از خـون جــوانــان وطـن لالــه دمیــده ازمــاتم سرو قــدشان ســرو خمیده
درسایه ی گل ، بلبل از این غصه خزیده گل نیز چومن درغمشان جامه دریده
درآبان سال 92 ، در اقدامی تروریستی ، ده تن از مرزبانان ایران در مرزهای استان سیستان و بلوچستان با کشور پاکستان ، به گونه ای غیر انسانی ، به شهادت رسیدند ، که حادثه ای بس دردناک بود و ملت ایران را عزادار ساخت . در چنین شرایطی باید با نگاهی کارشناسانه و علت جویانه مساله مورد بررسی و واکاوی علمی قرار می گرفت ، که چه عواملی ، علل و شرایطی منجر به این فاجعه انسانی گردیده است، تا اقدام های پیشگیرانه صورت گیرد و صد البته باید که شناسایی افراد وجربان هایی که این حادثه را آفریدند ، تا حصول نتیجه دنبال می شد. اما متاسفانه آن چه از تریبون های حاکمیت و رسانه های آن انعکاس یافت ، خبر اجرای عجولانه حکم اعدام شانزده نفردر زندان زاهدان بود ، که بنا به گفته ی دادستان وقت آن شهر ، در مراجع عالی قضایی حکم اعدامشان تایید شده ، اما به دلایلی اجرای حکم به تعویق افتاده بود ، آن چه باعث شگفت زدگی گردید آن بود که اگر دلایلی برای تعویق حکم بوده است ، چرا در این برهه ی حساس حکم اجرا می گردد و بر التهاب و تنش جامعه می افزاید و این فرصت را به تبلیغات و رسانه های مغرض می دهد ، که آن را تلافی جویانه تفسیرکنند ، امری که هم از جهت اخلاق انسانی و هم از جهت حقوقی غیر قابل توجیه و مذموم می باشد . اگر این اقدام عجولانه ، مساله ای مجزاست ، این تقارن زمانی با چه منطقی قابل توجیه است؟ جز آن که افکار عمومی جهانی و حقوق بشری جریحه دار گردند و گروه ها ی تروریستی آن منطقه ابزاری برای توجیه خشونت و رفتار های غیر انسانی خود بیابند.
کوتاه زمانی پس از این اعدام ها شاهد ترور و بعدتر درهجدهم بهمن ماه 92 شاهد به اسارت در آمدن پنج مرزبان شریف ایران بودیم .
دلاورمردان مرزبان ایران زمین و نیروهای نظامی و انتظامی غیورمیهن دوستانی هستند که برای حفظ کیان ملی در سخت ترین شرایط زندگانی به پیشواز مخاطره ها می روند و نقد جان خویش را هزینه مسولیت خطیر ملی خود می کنند وآنان فرزندان و جگر گوشه های این ملت و این آب و خاکند و وظیفه مسولان بلند پایه ی مملکت که تمام ثروت و قدرت کشور را در دست دارند آن است که برای حفظ جان آنان از هیچ اقدامی فروگذار نکنند.
چگونه است که پنج مرزبان با حداقل امکانات در بیابان رها می شوند و گرفتار تروریست های ددمنش می گردند؟ چرا دستگاه سیاست خارجه اجازه می دهد، که کشوری با سابقه کمتر از هفتاد سال که در گذر تاریخ هم بسته ایران وهند بوده امروزه لانه ی تروریست ها و تهدیدگران این مرز و بوم گردد بی آن که خود را پاسخگو ببیند البته نباید ازیاد برد، برخی از کشورهای منطقه نظیرعربستان و امارت متحده عربی که تغذیه کننده و پشتیبان ارزشی – اقتصادی این گونه کشورها هستند، بی شک از این فضای نا امن بهره می برند واز چنین حرکت هایی استفاده ابزاری می کنند.
آیا نباید برای پژوهش های علمی و کارشناسانه در راستای علت جویی این بحران بودجه ای تخصیص یابد و اقدام پیشگیرانه جهت رفاه ، امنیت تامین اجتماعی باشندگان هم میهن خطه ی گران قدر سیستان بلوچستان – سرزمین رستم و یعقوب لیث – انجام گیرد؟
جبهه ملی ایران ضمن عرض تسلیت به خانواده ارجمند شهید جمشید دانایی فر و نیز ملت ایران این عمل ننگین تروریستی را محکوم کرده گوشزد می کند که با رویکردی مدبرانه و درعین حال قاطعانه باید پاکستان موظف به پاسخگویی گردد و زمینه ی آزادی چهار مرزبان دیگر را فراهم آورد. هم چنین تشکیل کارگروه های تخصصی متشکل از متخصصان میهن دوست و فرهیخته و دانشورز و آگاه به مساله در جایگاه های کلان تصمیم گیری بسیار ضروری است تا راه کار های برون شد از بحران امنیت در این استان به گونه ای علمی و کارشناسانه مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته برنامه اجرایی شدن این راه کارها هرچه سریعتر ارایه و پیگیری شوند باشد که ملت بزرگ ایران دیگر سوگوار فرزندان پاک نهاد خود که سرمایه های انسانی این کشورند، نگردد.
جبهه ملی ایران
فروردین 93 خورشیدی تهران
خام پندار : آن کس را گویند که پندار و اندیشه ٔ ناپخته دارد.
با درود
قبل از اینکه بخواهیم راه حلی برای یکی از معضلات کشور بیابیم باید پرسشی را پاسخ گوییم.
چرا سردمداران تشکلهای ایرانی و از جمله (جبهه ملی) شکلکهایی از خود در اذهان به نمایش
می گذارند مبنی بر مخالفتشان با “جمهورری ااسلامی” یا باورشان به «جدایی دین از دولت»؟!
اگر بخواهم مثال مشخص بزنم همین بیانه «شتر گاو پلنگ» بهترین نمونه است.
این حضرات که تنها هنرشان ادعای فعال بودن و خاطره تعریف کردن است٬ هنوز نمی فهمند
تشکیلاتی که خود را باورمند به جدایی دین و دولت «سکولاریزم» می داند نباید در سرلوحه
بیانیه ها و نشریاتشان و یا هنگام سخنرانی از عناوین مذهبی٬ در اینجا منظور« شیعه» است
استفاده کنند. ایا فهم این معضل خیلی پیچیده است؟ ایا نمی فهمند این کار معنیش تقلیل این تشکل
از یک تشکیلات سراسری به یک تشکل منطقه ای و مذهبی «شیعی» است؟
تاکید بر شیعه سالاری در جبهه می کنم زیرا نفر اول تشکیلاتشان که عنوان خود خوانده هم دارد
«شاعر ملی!» عبای اخوندی بر دوش مشغول سرودن شعر ( علی گویم و علی جویم) است.
یا “.حسین شاه حسینی” که در مصاحبه ای که راجع به در گذشت مصدق دارد از سویی انجنان
از اخوند ها تملق می گوید که برای لحطه ای شک می کنید جریان چیست؟
بعد همینها در هر فرصتی به شاه حمله می کنند که او باعث امدن خمینی شد و فراموش می کنند
خیانت خودشان را به صدیقی و بختیار و پناه بردنشان به زیر عبای اخوند خمینی برای برخوردار
شدن از استنشاق بوی ازادی. من خواندن این گفتگو را که در سایت خبرگزاری جبهه ملی ایران
موجود است را به دوستان توصیه می کنم البته امکان درج نظر نیست زیرا مسؤلین سایت قسمت
درج نظرات را غیر فعال کرده اند !!
در پایان صادر کنندگان این اعلامیه فراموش کرده اند که دلیل تمام بدبختیهای مردم ایران وجود
شری بنام حکومت مذهبی”جمهوری اسلامی” است و بفرض محال اگر پیش خدمتی شما را هم
بپذیرند برای تحکیم پایه های حکومت مذهبیشان است. مثالی از عدم لیاقت و کارشکنی اینان شاید
اقایان را از خواب خرگوشی بیدار کند.همانطور که میدانیم ایران بر طبق قوانین بین المللی دارای
«حق ابه» برای هیرمند است که افغانستان سالهاست از اجرای ان امتناع می کند و این کار باعث
تغیر اکوسیستم منطقه و نابودی کشاورزی منطقه شده و حکومت با این کار و عدم تخصیص بودجه
عمرانی و در نتیجه شیوع بیکاری و فقرهموطنان بلوچ را در محاصره علنی نظامی و اقتصادی قرار
داده و مردم منطقه را به سوی تمرد و اعمال خلاف برای تهیه لقمه ای نان سوق داده اند و شما با کور
ذهنی و سکوت بر این اعمال سحه می گذارید و بعد روزه در خطر بودن کشور را سر می دهید؟
الحق که لیاقت شما همان رفتار تحقیرامیزی است که برادران دزد پاسدار و اخوند با شما می کنند.
همانطور که خودتان تجربه کرده ایداولین عوارض حاصل از زندگی در محیطی که مدام شما را تحقیر
می کنند فراموشی البته «مصلحتی» در مورد شما است.زیرا نمی خواهید امکانات جزئی را که اخوندها
بشما عنایت کرده اند را از دست بدهید. سخنان خودم را با نوشته ای از دهخدا بپایان می برم.
پهلوان پنبه :مسخره ای که تمام تن خود را به پنبه گیرد و او را با حلاجی که کمان در دست دارد برقص
در اورند و حلاج در میان رقص کم کم پهلوان را با زدن کمان عور و برهنه کند یعنی تمام پنبه های تن
او را بر باد دهد و در اصطلاح پهلوان پنبه مردی درشت اندام و قوی هیکل بی زور و قوت را گویند که
ظاهری دلیر و دلی جبان دارد. بظاهر پردل و بباطن ترسو. یالانچی پهلوان . لاف زن