اعلام برائت امیرانتظام از اتهام ۳۹ ساله پس از مرگ
سایت تاریخ ایرانی سندی از اسناد ویکیلیکس منتشر کرده که در آن وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده که عباس امیرانتظام قطعا عامل آمریکا نیست. این سند دیگری است بر اثبات اینکه امیرانتظام جاسوس نبوده است. اتهامی که امیرانتظام تا آخر عمر آن را با خود به دوش کشید. یکی از این اسناد مربوط به ۳۰ آذر سال ۱۳۵۸ است و دیگری دوم بهمن ۵۷ که به مذاکرات ایران و آمریکا برای بازگشت امام خمینی به تهران اشاره دارد.
سند اول
در اولین سند که مربوط به تاریخ دوم بهمن است، آمده:
*انتظام که از اعضای نهضت آزادی است به نماینده سفارت گفت که نهضت آزادی به طور فوری خواستار ملاقات با افسران عالیرتبه ارتش است تا شرایط ورود آسان و بیدردسری را برای [آیتالله] خمینی فراهم کنند… امیرانتظام، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، در صبح روز ۲۲ ژانویه به نماینده سفارت گفت که نهضت ملی مایل است یک ملاقات فوری میان بهشتی، رئیس دفتر خمینی، بازرگان، دبیرکل نهضت آزادی و ژنرال مقدم و قرهباغی صورت بگیرد تا موضوع بازگشت [آیتالله] خمینی به ایران را حل کنند و اصرار داشت که دولت ایالات متحده ارتش را قانع کند که این ایده را بپذیرد. (میناچی، از میانهروهای نزدیک به شریعتمداری، نزدیک به یک ساعت بعد از انتظام همین پیشنهاد را مطرح کرد).
*نماینده سفارت به هر دو پاسخ داد که صبح همان روز دولت آمریکا چنین کاری را انجام داده و به این کار ادامه خواهد داد. انتظام سپس گفت که نهضت آزادی احتمالا طی ۲۴ ساعت آینده با ارتش دیدار خواهد کرد؛ یک مکان بیطرف برای این دیدار انتخاب شده (انتظام اشارهای به محل دیدار نکرد) و بازگشت آرام و بیدردسر [آیتالله] خمینی به کشور را حیاتی دانست. (توضیح: واضح است که انتظام و نهضت آزادی روز ۲۶ ژانویه را برای بازگشت [آیتالله] خمینی قطعی میدانند).
*در مورد شرایط سیاسی، نهضت آزادی گفت که مشکل کنونی با نخستوزیر است؛ اگرچه پیشتر با او «صحبت» شده بود ولی اکنون حاضر به کنارهگیری نیست. انتظام گفت که قرار است او و یکی دیگر از اعضای نهضت آزادی (نام او را فاش نکرد) در بعدازظهر ۲۲ ژانویه با بختیار دیدار کنند. آنها بر «مصالحه» (واژهای که او استفاده کرد) نهضت آزادی به گونهای پافشاری خواهند کرد که شورای سلطنت کنارهگیری کرده و جای خود را به یک شورای اسلامی تعیینشده توسط [آیتالله] خمینی بدهد. انتظام گفت که بهترین راه برای دولت ایالات متحده این خواهد بود که بختیار، شورای سلطنت و مجلس را تحت فشار قرار دهد تا راه را برای نهضت اسلامی هموار کنند.
احتمال کودتا
نماینده سفارت پاسخ داد که دولت آمریکا نمیتواند چنین کاری را انجام دهد و حتی انجام این کار بیهوده خواهد بود، زیرا کسانی که مخاطب دولت آمریکا قرار بگیرند به سرعت جبهه گرفته و فریاد «ما از سمت آمریکا تحت فشار قرار گرفتهایم» سر خواهند داد و این پیشنهاد را نخواهند پذیرفت. انتظام گفت این تنها راه برای جلوگیری از بهراهافتادن حمام خون یا کودتای نظامی است. نماینده سفارت گفت که مصالحه همچنان بهترین راه به نظر میرسد. بختیار مشروعیت دارد حتی اگر [آیتالله] خمینی آن را نپذیرد. انتظام گفت که [آیتالله] خمینی مشروعیت هیچکدام از ارگانهایی را که بر سر کار هستند نخواهد پذیرفت: نخستوزیر، مجلس یا شورای سلطنت. سپس نماینده سفارت رک و بیپرده گفت که شاید وقت آن رسیده کسی برای [آیتالله] خمینی توضیح بدهد که تنها راه جلوگیری از بهراهافتادن حمام خون، مصالحه است. به نظر نمیرسد که دولت حاضر به تسلیم شود و حتی اگر حاضر شود هم ارتش کنارهگیری نخواهد کرد. هرگونه تلاشی از جانب [آیتالله] خمینی برای تشکیل یک دولت رقیب بسیار خطرناک خواهد بود.
انتظام نفسی کشید و پرسید که آیا این به معنای امکان وقوع کودتاست؟ نماینده سفارت پاسخ داد که امکان کودتای نظامی در چند وقت اخیر اندک نبوده است. هیچکس، نه ارتش، نه دولت آمریکا، نه اپوزیسیون مایل نیستند کار به اینجا ختم شود.
ماجرای انتخاب انتظام به عنوان رابط سفارت آمریکا
انتظام موضوع را تغییر داد و گفت نهضت آزادی مایل است با یک تیم از نمایندگان دولت آمریکا دیدار کند تا راجع به منافع آمریکا در ایران گفتوگو کنند و از هرگونه درگیری میان دولت آمریکا و نهضت اسلامی جلوگیری شود زیرا این نهضت خواستار روابط خوب با آمریکاست. نماینده سفارت گفت که او همیشه به مواضع نهضت اسلامی توجه نشان داده است ولی اکنون به نظر میرسد که با توجه به شرایط بحرانی سیاسی کنونی کمی زود است تا راجع به این موضوع صحبت کنیم. انتظام گفت که این پیشنهاد همچنان باقی است.
در آخر گفتوگو، انتظام تماسی را که وابسته سیاسی سفارت از جانب توکلی از نهضت آزادی صورت گرفته بود، تأیید کرد و از حالا به بعد انتظام تنها عضو نهضت آزادی است که با سفارت در تماس خواهد بود.
در یک گفتوگوی مختصر دیگر، نماینده سفارت از جانب دکتر میناچی (فرستاده میانهروهای سیاسی – مذهبی) مطلع شد که دیدار میان رهبران نهضت آزادی و سران ارتش در بعدازظهر ۲۲ ژانویه یا صبح ۲۳ ژانویه برگزار خواهد شد. میناچی توضیح داد که [آیتالله] خمینی، علیرغم درخواست تمام گروههای سیاسی متحدش، اصرار دارد که در روز ۲۶ ژانویه بازگردد. (توضیح: میناچی و انتظام هر دو نسبت به اطرافیان [آیتالله] خمینی در پاریس بدگمان و بددل هستند. اگر چه هیچکدام به طور مستقیم حرفی راجع به نزدیکان مورد اعتماد [آیتالله] خمینی، همچون یزدی و قطبزاده، به میان نیاوردند ولی احساساتشان را کاملا نشان دادند).
میناچی حتی به درگیری میان رهبران مذهبی داخل ایران برای یافتن بهترین راهحل در قبال مشکل [آیتالله] خمینی اشاره کرد. میناچی در بعدازظهر ۲۲ ژانویه به قم میرود تا با آیات عظام مشورتی طولانی داشته باشد در این باب که در هنگام بازگشت [آیتالله] خمینی، چگونه خشونت را به حداقل برسانند.
۱۰. توضیح و تحلیل: موقعیت اینگونه است: [آیتالله] خمینی همه را تحت فشار قرار داده است، متحدانش در داخل کشور (نهضت آزادی) نگران عواقب آن هستند و در تلاش هستند تا معامله کنند و اشارات زیادی میشود که دولت آمریکا باید چنین باری را برای هر دو طرف به دوش بکشد. تمایل ایرانیها برای عدم مصالحه تا دقیقه آخر، صحنه سیاسی را به یک «بازی» تبدیل کرده است. این موضوع وقتی تکرار شود، دیگر تأثیر تظاهرکنندگان را بیثبات میکند. (۵ نوامبر، محرم، عاشورا، اربعین و اکنون)… بهترین آرزویی که میتوان برای اکنون داشت این است که درگیریهای داخلی هرکدام از احزاب باعث شود تا در عوض مقابله و تندروی به مصالحه با همدیگر بپردازند.
سند دوم
در متن این سند که به تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۵۸ و بعد از ماجرای تسخیر سفارت ایالات متحده و استعفای دولت موقت است، آمده:
نگران ایرانیان وطندوستی مثل امیرانتظام هستیم
اطلاع یافتهایم که سفیر آلمان رابطه مناسبی را با بازرگان حفظ کرده است. بازرگان اگرچه دیگر نخستوزیر نیست ولی همچنان در دفتر قدیمیاش در نخستوزیری مشغول به کار بوده و به بسیاری از امور سابقش همچنان ادامه میدهد… پیشنهاد ما این است که سفیر آلمان با بازرگان تماس بگیرد، با این هدف که ارزیابی او را از شرایط کنونی و چشمانداز آزادی تمامی گروگانها را متوجه شود. پیشنهاد میکنیم که سفیر آلمان نکات زیر را از طرف ما به اطلاع بازرگان برساند: ما بسیار نگران آسیبهای طولانیمدت واردشده به دیپلماتهایمان هستیم و اینکه نمیتوانیم با هیچکسی در ایران تماس نتیجهبخشی داشته باشیم که به آزادی آنها ختم شود. ما همچنین عمیقا نگران صدمات جدی واردشده بهواسطه این بحران بر نظام سیاسی و بافت اجتماعی ایران هستیم. اگر این بحرانها بهسرعت به پایان نرسند، میانهروها، رهبران ضدکمونیستی که میتوانند ایران را به ثبات برسانند، توسعه اقتصادی را از سر بگیرند و ایران را به جایگاه حقیقیاش در میان کشورها بازگردانند، موقعیت را از دست خواهند داد. ما نگران حملههای غیرمنطقی هستیم که به ایرانیان وطندوستی همچون آقای مقدممراغهای و آقای امیرانتظام وارد میشود. اینگونه افراد بااستعداد و حساس هستند که ایران برای آیندهاش به آنها نیاز دارد. آنها میهنپرست هستند و قطعا عامل آمریکا نیستند. ترس آن میرود که حملات بیموردی که به آنها میشود بار دیگر توسط دانشجویان تکرار شود و افرادی را هدف بگیرند که در ایدئولوژی دانشجویان نمیگنجند. امیدواریم که آقای بازرگان و دوستانش بتوانند از نفوذ خود استفاده کرده و راهحلی فوری برای این بحران بیابند تا مقامات حکومت ایران با عناصر تخریبگری که مجموعه سفارت را اشغال کردهاند، برخورد کند. تا زمانی که چنین برخوردی با این افراد صورت نگیرد، خسارات وارده به ایران بسیار زیاد و طولانیمدت خواهد بود.
اعلام آمادگی برای حل بحران
آقای بازرگان باید بداند که ایالات متحده بههیچوجه قصد تحقیر ایران یا دخالت در امور داخلی این کشور را ندارد. ما آمادگی آن را داریم تا راهحلی برای بحران بیابیم که مقامات ایران نیز با وضع قابلقبولی از این بحران خارج شوند اما نمیتوانیم اجازه بدهیم که از دیپلماتهای ما به منظور تحت فشار قراردادن ما و گرفتن امتیاز استفاده شود. ما آمادهایم که راهکارهای مختلف را بررسی کنیم تا رضایت هر دو کشور ایران و ایالات متحده حاصل شود و آمادهایم تا توافق به صورت مستقیم با مقامات ایران یا از طریق واسطههایی همچون سازمان ملل متحد صورت بگیرد. در آخر، مایلیم بدانیم آیا آقای بازرگان افراد دیگری را پیشنهاد میدهند که بانفوذ بوده و تمایل داشته باشند تا برای پایانبخشیدن به این بحران به ما کمک کنند.
اتهام جاسوسی امیرانتظام
بعد از پیروزی انقلاب، امیرانتظام بهعنوان معاون نخستوزیر (بازرگان) و سخنگوی دولت موقت انتخاب شد. پس از آن هم به دلیل فشارها علیه امیرانتظام، بازرگان او را بهعنوان سفیر ایران در حوزه کشورهای اسکاندیناوی انتخاب کرده و روانه سوئد کرد، اما به استناد اسنادی که از سفارت آمریکا در ایران و از سوی دانشجویان تسخیرکننده سفارت به دست آمد، درحالیکه سفیر ایران در سوئد بود، به ایران فراخوانده شده و یک روز بعد به اتهام جاسوسی بازداشت شده و نزدیک به ۱۵ ماه را در بازداشت سپری کرد، اما حالا اتهام جاسوسی به امیرانتظام اینک با این اسناد بیش از پیش رنگ میبازد. امیرانتظام که از ابتدای انقلاب همه عمرش را در زندان یا در منزل و ممنوعالخروجی سپری کرد، به تاریخ ۲۱ تیرماه سال جاری درگذشت، درحالیکه مصاحبهاش با برنامه خشت خام حسین دهباشی بار دیگر پرونده اتهام ۳۹ ساله او را در افکار عمومی مطرح کرده بود. چندی از این فیلم و بازنشر آن در فضای مجازی نگذشته بود که محسن میردامادی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت و از رهبران دانشجویان اشغالکننده سفارت آمریکا، وارد میدان شد و اعلام کرد که امیرانتظام جاسوس نبوده است. این اظهارنظر از این نظر مهم به نظر میرسد که امیرانتظام را به استناد اسناد کشفشده از سوی دانشجویان اشغالکننده سفارت آمریکا با ترفندی، به ایران فراخوانده و به اتهام جاسوسی به نفع آمریکاییها بازداشت کردند. امیرانتظام عزیز!، یکی از همان مواردی است که دانشجویان به استناد آن مهر جاسوسی بر پرونده امیرانتظام زدند. ال. بروس لینگن، کاردار موقت سفارت آمریکا در ایران، در دهم جولای ۱۹۷۹ درباره او در نامهای به سفیر آمریکا در سوئد چنین نوشت: «آقای سفیر عزیز! شما بهزودی همکاری ایرانی به نام عباس امیرانتظام، معاون سابق نخستوزیر و سخنگوی دولت را در کنار خواهید داشت. او از طرف دولتش به مقام سفیر در کشور سوئد با اعتبارنامه برای نروژ، فنلاند، دانمارک و ایسلند منصوب شده است. چه مرد خوشبختی!». امیرانتظام درباره واژه امیرانتظام عزیز، به ماجرای بازداشت یک آمریکایی که مسئول رفتوآمد به یک شرکت آمریکایی بوده، اشاره کرده است؛ اتفاقی که در اسفند ۵۷ رخ داده و امیرانتظام با همراهی مهدی بازرگان او را آزاد میکند. بعدا سولیوان در نامهای برای قدردانی از امیرانتظام او را امیرانتظام عزیز خطاب میکند. امیرانتظام در مصاحبه با ابراهیم نبوی در سالهای دولت اصلاحات گفته بود: «… آقای محمدیگیلانی، رئیس دادگاه، اینچنین تعبیر کردند که حتما من سابقه آشنایی و دوستی قدیمی با آقای سولیوان داشتهام. هرچه به ایشان توضیح دادم که هرگاه دو نفر دیپلمات برای هم نامه مینویسند، همیشه از لغت Dear استفاده میکنند». در میان اشغالکنندگان سفارت آمریکا، محسن میردامادی، ابراهیم اصغرزاده و البته از میان فعالان سیاسی، مصطفی تاجزاده از آنچه به امیرانتظام رفته، ابراز ندامت کردند. اصغرزاده در دیداری که با امیرانتظام داشت، این نکته را مطرح کرده بود که «من هم رفتاری را که با آقای امیرانتظام شده است، جفا در حق ایشان میدانم. بههمیندلیل هم بهتازگی به دیدار ایشان رفتم و تقاضا هم داشتم محاکمه ایشان تجدید شود تا با فراهمشدن شرایط بررسی مجدد، از ایشان اعاده حیثیت صورت گیرد… . به دیدن آقای محمدیگیلانی (رئیس دیوان عالی کشور وقت) رفتیم و به ایشان توصیه کردیم که پرونده آقای امیرانتظام را مختومه اعلام و موجبات آزادی ایشان را فراهم کنند. در پاسخ به درخواست ما آقای محمدیگیلانی گفتند دراینباره خود آقای امیرانتظام باید تقاضای عفو کنند که من گفتم ایشان تقاضای عفو نمیکند و ادعایش این است که اتهامات قابلقبول نیست؛ اما متأسفانه آقای محمدیگیلانی نپذیرفت». مصطفی تاجزاده هم چندی پیش در مصاحبه با اعتمادآنلاین اذعان کرده بود: «ما در حق امیرانتظام ظلم کردیم، فکر میکردیم جاسوس آمریکاست و باید رسوا شود؛ ولی نبود. تعارف نداریم که…». در خاطرات اکبر هاشمیرفسنجانی هم دراینباره آمده بود: «… در این مورد بخصوص، نظر برخی از ما این بود که اسناد فاششده تا آن زمان، نشاندهنده جاسوسی امیرانتظام نبود و در این زمینه حرفهای آقای بازرگان را که ایشان را جاسوس نمیدانست، تأیید میکردیم. البته نمیخواستیم بگوییم که دانشجویان دروغ میگویند؛ بلکه معتقد بودیم اسنادی که آنها افشا کردهاند، نشاندهنده جاسوسی نیست». دراینمیان تنها عباس عبدی بود که تصورش درباره امیرانتظام متفاوت از سایرین بود. امیرانتظام در کتاب خود نوشته بود که اسناد سفارت، جعلی و ساخته دست دانشجویان بوده است؛ اما عبدی در پاسخ به این موضوع در مصاحبهای گفته بود: «آقای امیرانتظام مرتکب جرمی شده که مجازات آن را باید تحمل کند… . اگر آن مدارک جعلی بود، آمریکاییها واکنش تندی نشان میدادند؛ از چند دانشجو که زبان انگلیسی نمیدانستند، بعید بود که بتوانند مدارک آمریکاییها را جعل کنند… . زندان او طولانی شد و پنج سال حبس برای او کافی بود».
از دفاع بازرگان تا مرگ
عباس امیرانتظام، متولد ۱۳۱۱ در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد ساختمان از دانشگاه برکلی آمریکا در سال ۱۳۴۵ بود. او از هواداران نهضت ملی نفت و مصدق بود و البته با تأسیس نهضت آزادی ایران، به این گروه پیوست. امیرانتظام همچنین از دوستان و وفاداران به مرحوم مهدی بازرگان بود و شاید همین دوستی و رفاقت بود که بازرگان را تا لحظات سخت امیرانتظام در دادگاه، بهعنوان حامی او حفظ کرد؛ آنهم در شرایطی که نهضتیها از عضو خود دست کشیده بودند. بازرگان نهتنها در جلسات دادگاه به دفاع از امیرانتظام پرداخت؛ بلکه به روایت فرشته، دختر مرحوم مهندس بازرگان، امیرانتظام یکی از دغدغههای مهندس تا پایان عمر او بوده است. امیرانتظام در زمان بازداشت ۴۷ساله بود، بیش از یک سال بعد از بازداشت در دادگاهی به ریاست مرحوم گیلانی به اعدام محکوم شد؛ اما با تلاشهای مهندس بازرگان، رئیس دولت موقت، این حکم به حبس ابد کاهش یافت. بعد از گذراندن ۱۸ سال در سال ۷۷ از زندان اوین خارج شد. بعد از ترور دادستان انقلاب تهران در ابتدای انقلاب تا پایان دهه ۶۰، او در مصاحبهای عباراتی را درباره او طرح کرد که با شکایت فرزند ایشان دوباره بازداشت شد؛ اما به دلیل وضعیت جسمانی دو سال بعد از زندان به بیمارستان منتقل شد. سالها با همسر دومش در ایران زندگی کرد؛ بدون اینکه امکان خروج از کشور را داشته باشد یا همانطور که میخواست، تکلیفش درباره اتهامی که به او وارد شده بود، در برابر افکار عمومی روشن شود. امیرانتظام در سال ۹۲ وقتی مرحوم آیتالله گیلانی، همان قاضی که حکم حبس ابدش را صادر کرده، در بستر مرگ بود، به ملاقاتش رفت.
روزنامه شرق، شماره ۳۳۲۳ – یکشنبه ۲ دی ۱۳۹۷
آخرین دیدگاهها