فاطمه آدینهوند٬ همسر عبدالله مومنی٬در گفتوگویی با “روز” میگوید که با وجود دستور پزشک٬ مقامات از دادن مرخصی به همسرش خودداری میکنند: “عبدالله دچار ناراحتى پوستى شدید و همچنین ناراحتی گوارشی است. او نیاز به این دارد که خیلی زود تحت نظر پزشک مورد مداوا قرار بگیرد. اما مقامات با مانع تراشى و عدم رسیدگى به درمان همسرم شرایط حبس او را سختتر کردهاند”.
تحمل چند ساعت آزادی دانشجویان را هم ندارند
آرش بهمنی
آغاز به کار دولت روحانی٬ برای بخشی از حامیان او در جنبش دانشجویی٬ قرار بود نویدگر روزهای بهتری باشد. مرخصی مجید دری پس از ۴ سال٬ قول سرپرست وزارت علوم درباره متوقف شدن روند ستارهدار کردن دانشجویان و برکناری رییس دانشگاه علامه – که مديريّتش با انتقاد جمع زیادی از دانشجویان روبهرو بود – از جمله نشانههایی است که برخی را به تغییر روندها در دولت روحانی امیدوار کرده است.با این وجود٬ هنوز فعالان سابق و فعلی جنبش دانشجویی روزگار در زندان میگذرانند٬ امکان استفاده از مرخصی را -عليرغم توصیه پزشک- ندارند و حتی نمیتوانند با خانواده خود تماس تلفنی یا ملاقات حضوری داشته باشند.
عبدالله مومنی؛ ۵۱ ماه بدون مرخصی
فاطمه آدینهوند٬ همسر عبدالله مومنی٬در گفتوگویی با “روز” میگوید که با وجود دستور پزشک٬ مقامات از دادن مرخصی به همسرش خودداری میکنند: “عبدالله دچار ناراحتى پوستى شدید و همچنین ناراحتی گوارشی است. او نیاز به این دارد که خیلی زود تحت نظر پزشک مورد مداوا قرار بگیرد. اما مقامات با مانع تراشى و عدم رسیدگى به درمان همسرم شرایط حبس او را سختتر کردهاند”.
آدینهوند ادامه میدهد: “قریب یک سال است که با توصیه پزشکان بایستى جهت تشخیص، آقاى مومنى را به بیمارستان منتقل کنند اما گویا براى چند ساعت هم نمى خواهند او را از زندان بیرون آورند. این مانع تراشى هاى بى دلیل در چند هفته اخیر ناراحتى پوستى آقاى مومنى را وخیمتر ساخته که موجب نگرانى جدى ماست”.
عبدالله مومنی روز سیام خرداد سال ۸۸ در محل ستاد شهروند آزاد بازداشت و بیش از سه ماه را در سلولهای انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و زیر شکنجه به سر برد که بیش از ۴۰ روز آن در بیخبری کامل گذشت. وی اسفندماه همان سال به مرخصی آمد، اما پس از بازگشت به زندان در فروردین ماه سال ۸۹، تاکنون نتوانسته به مرخصی بیاید. او در طول مدت مرخصی هم بارها توسط بازجویانش احضار شد؛ آنها از او خواسته بودند علیه رهبران جنبش سبز ودفتر تحکیم وحدت وجنبش دانشجویی در رسانه ها و دانشگاهها مصاحبه و سخنرانی کند، اما مومنی از پذیرش درخواست بازجوها سر باز زد و به زندان بازگشت.
آدینهوند ادامه میدهد که دلیل این مساله و عدم اعطای مرخصی به عبدالله مومنی را نیز نمیداند: “مسئولان گرچه در تمام این مدت با درخواست مرخصى موافقت نکردهاند و این حق مسلم را از همسر و خانواده ما سلب کردهاند حداقل انتظار داشتیم که به وعده هاى خود عمل کرده و به تعهد شرعى و قانونیشان در مورد سلامتى اسیرى که در اختیارشان است پایبند باشند و دست از کینه جویى بردارند”.
عبدالله مومنی در دوران بازداشت، نامهای خطاب به رهبر جمهوریاسلامی منتشر کرد. وی در آن نامه به شرح برخوردهایی پرداخت که در دوران بازجویی با وی شده بود. وی در بخشی از نامه خود، نوشته بود که با ننوشتن آنچه بازجوها از او خواسته بودند “پس از کتککاری مفصل و تحقیر و توهین، به من گفتند «به تو اثبات میکنیم که حرامزاده و ولدالزنا هستی». نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافتهای درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم. میگفتند که «باید کاملا توضیح دهی که با چه کسی در چه زمانی و در کجا و چگونه ارتباط داشتهای» و حتی از من میخواستند که در برگه بازجویی ام بنویسم که «در دوران کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهام». بارها به تجاوز و استعمال بطری و شیشه نوشابه و چوب تهدید می شدم تا جایی که فیالمثل بازجوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بیان میکرد که چوبی را در … استعمال میکنیم که صدتا نجار نتواند آن را در بیاورد”.
فاطمه آدینهوند پیش از این به روز گفته بود که مسئولان دادستانی به وی گفتهاند با توجه به نامهای که عبدالله مومنی نوشته٬ امکان استفاده از مرخصی را نخواهد یافت.
ضیا نبوی؛ چهار سال زندان بدون مرخصی
ضیا نبوی، فعال دانشجویی و از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل، که از خرداد ماه سال ۸۸ بازداشت شده، در این مدت اجازه استفاده از مرخصی را نیافته و به زندان کارون اهواز تبعید شده است.
یکی از نزدیکان نبوی در گفتوگو با “روز” پیرامون وضعیت او گفت: “تا الان جواب مشخص و واضحی در این زمینه ارائه نشده است. تنها یک بار یکی ازمقامات دادستانی به طور غیررسمی اعلام کرده بود که ضیا، آقایان را اذیت کرده است و باید مجازات آن را نیز تحمل کند. به نظر میرسد به زبان خودمانی این افراد تلاش میکنند «روی ضیا را کم کنند». اینکه این مساله چه قدر با قوانین دادرسی و کیفری مطابقت دارد هم به نظرم بحث درستی نیست. چون اساسا نحوه محاکمه، صدور حکم و اتهامات ضیا منطبق بر قوانین خود جمهوری اسلامی هم نیست”.
پدر ضیا نبوی پیش از این به “روز” در همین زمینه گفته بود: “به خود ضیا گفته بودند که مدرکی در پرونده برای محکومیت تو وجود ندارد. نمیدانم چرا برای ضیا چنین حکمی صادر کردهاند و او را اذیت میکنند. در این مدت به مرخصی نیامده، از طرفی به زندان اهواز هم منتقل شده که مشکلات ما را بیشتر میکند. فاصله زیاد تا اهواز و هزینهای که روی دست ما میگذارد، امکان ملاقات را کمتر کرده است. مگر ضیا چه جرمی کرده که باید اینگونه نه تنها خود او، که ماها نیز مجازات شویم؟”
محمد نوریزاد، نویسنده و کارگردان منتقد، در نامهای پیرامون محکومیت ضیا نبوی و وضعیت وی در زندان، نوشته بود: “سید ضیا نبوی اکنون سومین سال حضورش را در زندان می گذراند. من در پس حکم های او جز لجاجتی کودکانه نمی بینم. انگار یکی بخواهد به تو بگوید: رویت را کم می کنم. برای من شاخ و شانه می کشی؟ سید به من آموخت که می توان جوان بود و به قدر کهنسالان فهیم و صبور و پراز تجربه بود”.
ضیا نبوی پیش از این از سوی ماموران امنیتی تحت فشار بود تا مصاحبهای تلویزیونی انجام دهد و وجود دانشجویان ستاره دار را منکر شود؛ مسالهای که با مخالفت نبوی روبهروشده بود.
ضیا نبوی خود در نامهای از زندان، نوشته بود: “زندانی بودن تنها محبوس شدن در فضائی کوچک مابین یکسری دیوار نیست. اونچه که شاید مهم تر واساسی تره، پرتاب شدن به درون شکل وشمایل خاصی از تامل وارتباطه که مختص زندانه.. یک زندانی غالباً دو گونه از ارتباط رو در زندان تحمل میکنه، ابتدا نوعی خصومت بی دلیل ودوم نوعی دوستی بی محتوا… خصومت بی دلیل معمولاً از سوی کسانیه که در زندانی بودن ما بهرحال سهمی دارند. افرادی مثل بازجو، بازپرس، قاضی، زندانبان ودر کل شخصیت هایی حقیقی که اکثر اونها با نگاهی سرشار از تعصب وپیش داوری به زندانی نگاه میکنند. افرادی که معمولاً هیچ تلاش همدلانه ای برای فهمیدن زندانی به خرج نمی دن وپیشاپیش خودشون رو دشمن او میدونند، خاصه اگه اون زندانی سیاسی باشه”.
حسن اسدیزیدآبادی و جرم دفاع از حقوقبشر
حسن اسدیزیدآبادی٬ عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته حقوقبشر سازمان دانشآموختگان ایران – ادوار تحکیم وحدت – از دیگر زندانیان جنبش دانشجویی است. حسن اسدی زیدآبادی دوبار پس ازحوادث انتخابات خرداد ۸۸ بازداشت شد. بار اول در آبان ماه، که بیش از چهل روز را در بند ۲۴۰ گذرانده و پس از آن به قید کفالت آزاد شد. بار دیگر در مرداد ماه سال ۸۹ بازداشت شد و به ۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.
اتهامات حسن اسدی شامل اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، توهین به رییس جمهور، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تشویش اذهان عمومی است.
وی گرچه تاکنون چند بار به مرخصی آمده٬ اما مدت این مرخصیها بسیار کوتاه بوده و هر بار به بهانهای مرخصیهای او تمدید نشده و به زندان بازگشته است.
حسن اسدی زید آبادی در سال های پیش از انتخابات ۱۳۸۸ با برگزاری نشست های مختلف حقوق بشری از جمله نشست رسیدگی به وضعیت بازداشتگاه کهریزک در زمستان ۱۳۸۷ برای بهبود وضعیت این بازداشتگاه تلاش کرد. اسدی زید آبادی همچنین نماینده سازمان ادوار تحکیم وحدت در کمیته “پیگیری بازداشت های خودسرانه” بود.
چندی پیش سازمان ادوار تحکیم وحدت٬با صدور بیانیهای به مناسبت سومین سالگرد بازداشت وی٬نوشت: “سه سال از بازداشت حسن اسدی می گذرد. سازمان دانش آموختگان ایران ضمن اینکه فعالیت های حسن اسدی زید آبادی در دوران حضور موثر در شورای مرکزی این سازمان و همچنین کمیته حقوق بشر را افتخاری برای این مجموعه می داند و از مواضع این عضو خود دفاع می کند، از مسوولان امر بار دیگر می خواهد تا ضمن آزادی فوری اعضای زندانی خود بر مسیر عقلانیت، انصاف و رواداری گام بردارند”.
آخرین دیدگاهها