تهران مخاطب اصلی مسکو – داود هرمیداس باوند
اظهارات اخیر مقامهای روسی در مورد لزوم خروج نیروهای خارجی، به جز ارتش سوریه از خاک این کشور، طی هفتههای گذشته بازتاب زیادی در رسانهها داشته است. مسکو تاکید میکند که منظورش از بیان این نکته این است که بعد از به نتیجه رسیدن فرآیند سیاسی در سوریه، یعنی برگزاری مذاکرات میان گروههای میانهرو با دولت بشار اسد، تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری انتخابات با نظارت سازمان ملل متحد و نهایتا استقرار دولت جدید، نباید هیچ نیروی نظامی، به جز ارتش جمهوری عربی سوریه و پایگاههای نظامی دایمی روسیه در خاک سوریه حضور داشتهباشند. به گفته روسها بعد از پایان بحران سوریه دیگر ضرورتی وجود ندارد که نیروی خارجی در خاک سوریه حضور داشتهباشد. اما این اصرار و اظهارنظر زودهنگام روسها، باعث ایجاد گمانهزنیهایی در مورد هدف مسکو شده است. در حال حاضر به جز نیروهای ارتش سوریه و روسها، ترکیه، امریکا و نیروهای متحد سوریه از حزبالله لبنان و مستشاران ایران در سوریه مستقر هستند. از این میان، ترکیه به صورت علنی اعلام کرده که قصد ندارد مادامی که اهداف اعلام شده در عملیات شاخه زیتون را عملی کند از خاک سوریه خارج شود. امریکاییها هم هر چند برای ماندن در سوریه اظهار بیمیلی کردهبودند، اما نهایتا گفتند در صورت تامین هزینههای حضورشان در سوریه از سوی متحدان منطقهای از جمله عربستان سعودی به شکل نامحدود در خاک سوریه باقی میمانند. میماند ایران که دولت جمهوری اسلامی هم اعلام کرده ایرانیها و متحدانشان به دعوت دولت قانونی سوریه به این کشور رفتهاند و فقط در صورت درخواست دمشق خاک سوریه را ترک میکنند. اما مقامهای روسی که طی ٣ سال اخیر در جبههای کنار دمشق و ایران مبارزه کرده بودند، حالا به شکل مشخص اظهارات خود را به صورتی بیان میکنند که نشان میدهد مخاطب آنها، تهران است. زمانی که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، روز دوشنبه اشاره میکند که فقط نیروهای ارتش جمهوری عربی سوریه حق دارند در نزدیکی سرزمینهای اشغالی فلسطین حضور داشته باشند، عملا غیرمستقیم به حضور ایران و نیروهای متحد ایران در نزدیکی اسراییل اشاره میکند، چرا که در آن منطقه خاص، اسراییلیها به صورت مشخص اصرار دارند که با حضور نیروهای ایرانی دچار مشکل هستند و به نظر میرسد اظهارنظر وزیر خارجه روسیه، تامین نظر تلآویو باشد.
روسیه با تامین نظر اسراییل، در حال مساعد کردن شرایط برای مذاکره با غرب در مورد سرنوشت بحران سوریه است. ظن غالب این است که زمانی که مسکو با واشنگتن و متحدانش در مورد آینده سوریه به توافقی دست پیدا کند، ایران را به حاشیه میراند و همسنگری با ایران در دفاع از دولت بشار اسد را به فراموشی میسپارد. هدف نهایی روسیه دستیابی به یک توافق با امریکا است، در شرایطی که تلآویو ادعا میکند از جانب ایران در سوریه احساس خطر میکند و در عین حال امریکا و غرب، پیوسته از نفوذ منطقهای ایران اظهار نگرانی میکنند، روسیه میتواند کارت حذف تهران از معادلات سوریه را به عنوان یک امتیاز برای رسیدن به توافق با غرب، بازی کند.
من بعید میدانم اظهارات ولادیمیر پوتین، رییسجمهور، الکساندر لاورنتیف، فرستاده ویژه روسیه در امور سوریه و سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، با هماهنگی تهران انجام شدهباشد، بلکه بیشتر به نظر میرسد که مسکو مستقل از نظر تهران، تصمیم خود را برای بازی کردن کارت حذف ایران به ازای توافق در سوریه، گرفته باشد. به نظر میرسد که بار دیگر گروهی در تهران، که تصور میکنند امکان اتحاد استراتژیک با مسکو وجود دارد، بار دیگر با اشتباه خود مواجه شوند. روسیه در شرایط کنونی امیدوار است که بتواند برای تامین منافع ملی خودش، با غرب به یک تعامل سازنده برسد و در این مسیر از قربانی کردن تهران ابایی ندارد. ذی مدخل شدن روسیه در بحران سوریه، نه با انگیزه حمایت از آرمانهای مقاومت یا اهداف جمهوری اسلامی ایران، بلکه به عنوان سکویی برای بده بستان با غرب و ایجاد توازن قوا با غرب روی داد. امروز، بعد از گذشت ٣ سال از دخالت روسیه در بحران سوریه، غرب پذیرفته است که روسیه نقش محوری در آینده سوریه داشتهباشد و این موضوع برای سوریه به عنوان نقطه عزیمت گفتوگوها و بده بستان با غرب محسوب میشود؛ اما این پذیرش در مورد نفوذ و حضور ایران از سوی غرب وجود ندارد. موضوع این است که حضور یا غیاب ایران در خاک سوریه، برای مسکو مساله محوری محسوب نمیشود.
طی ماههای گذشته دیدیم که در حملات نیروهای اسراییلی به پایگاههای ادعایی وابسته به ایران در سوریه، هماهنگی میان مسکو و تلآویو صورت گرفتهبود و روسیه هم آزادی عمل اسراییل را در سوریه محدود نکرده بود. البته چنین مسائلی به معنای لزوم موضعگیری خصمانه تهران در برابر مسکو نیست، بلکه قطعا همانگونه که روسیه میتواند از ایران برای کسب منافع ملی استفاده کند، ایران هم میتواند از روسیه همین استفاده را ببرد. اما تصور ایجاد یک اتحاد استراتژیک با روسیه یا بدتر از آن دنبالهروی یا اتکا به مسکو، تصوری خام و اشتباهی بزرگ است.
امروز روسیه احساس میکند که باید با یک اتحاد غربی به رهبری امریکا و همکاری عربستان سعودی و اسراییل در مورد آینده سوریه رایزنی کند. در چنین جبههای، که همه طرفهای مقابل بهشدت با حضور ایران در سوریه مخالف هستند، ولی برای استمرار نفوذ روسیه بر دمشق حاضر به مذاکره. قطعا امریکاییها اگر بخواهند با مسکو در مورد آینده سوریه مذاکره کنند، پیششرط چنین مذاکراتی را حذف ایران عنوان خواهند کرد. استدلال ایران در مورد اینکه به دعوت دولت مرکزی سوریه به خاک این کشور رفته است، در شرایطی که دولت بشار اسد بهشدت در موضع ضعف قرار دارد و زیر دین و سلطه کرملین است، کمتر کارایی دارد. بشار اسد در جایگاهی نیست که اگر کرملین او را مجبور به صدور فرمان خروج نیروهای ایرانی کند، مقاومتی نشان دهد. نهایتا باید منتظر تحولات پیش رو ماند. روسیه نهایتا در شرایط کنونی نقش تنظیمکننده را دارد و تلاش میکند تا زمانی که از رسیدن به یک توافق نهایی با امریکا در مورد آینده سوریه مطمئن شود، کارت ایران را حفظ کند، هر چند برای نرمش و انعطاف در برابر غرب تلاش میکند که نظرات آنها را به خصوص در مورد امنیت اسراییل در کوتاهمدت تامین کند.
روزنامه اعتماد
آخرین دیدگاهها