سی وهشت سال پس از انقلاب درکجا ایستاده ایم؟
انقلاب ایران سی و هشت ساله شد. ۳۸ سال قبل مردم این سرزمین با یک دنیا امید وآرزو، جان بر کف گرفته و با اهدافی والا پای به عرصه انقلاب نهادند. خواسته های این ملت در روزهای شکل گرفتن انقلاب، کار، نان، مسکن، آموزش و درمان ومسائلی از این دست نبود.
زیرا که اینگونه کمبودها به برکت فروش نفت و با جمعیت کنترول شده آن روز کشور که در حدود سی میلیون نفر بود، چندان پر رنگ و قابل توجه به چشم نمی آمد. اما خواسته های این ملت از انقلاب، همان گونه که در شعارهایشان به وضوح به گوش می رسید، استقلال، آزادی، و عدالت و معنویت وکرامت انسانی بود. ملت ایران استقلال می خواست بدان معنی که می خواست زیر نفوذ وتحت سلطه قدرت های بیگانه نباشد و می خواست که سرنوشت ایران درتهران و توسط برگزیدگان واقعی ملت تعیین شود. نه در واشنگتن یا لندن ویا مسکو. ملت کهنسال وبا فرهنگ ایران در روزهای انقلاب ندای پرطنین آزادی را سر می داد و می خواست که زندانیان سیاسی آزاد گردند و می خواست که آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و آزادی انتخابات داشته باشد. و امیدوار بود که با برچیدن بساط دیکتاتوری، دیگر با انتخابات فرمایشی ولیست های از پیش تعیین شده توسط حکومت وتحت نظارت حکومت روبرو نباشد. تا بتواند نمایندگان واقعی خود را به مجلس فرستاده و به حاکمیت ملی دست یابد. این ملت فرهیخته آزادی وحاکمیت ملی را به حق سرمنشاء اعتلا وتوسعه وبالندگی خود ونسل های آینده می پنداشت و استبداد و دیکتاتوری را به درستی سر آغاز بی عدالتی ها، عقب ماندگی ها ودور شدن از قافله پیشرفت وتمدن بشری می دانست.
وعده هائی که سران انقلاب در مقابل چشمان جهانیان، در رسانه های دنیا بیان می کردند از اعتقاد آن ها به حقوق بشر و رعایت موازین دموکراسی برای همه اقشار و همه طرز تفکر ها حکایت می کرد و از تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی خبر می داد، واز نداشتن زندانی سیاسی پس از پیروزی انقلاب وتبدیل شدن زندان اوین به موزه ظلم وستم رژیم پیشین دم زده می شد. با این شعار ها واین وعده ها و ترسیم این اهداف بود که گروه های مختلف ملت ایران، دانشگاهیان، پزشکان، وکلای دادگستری، اصناف و بازاریان، سازمان های مدنی و گروه های سیاسی، حتی برخی از نیروهای رژیم پیشین به صفوف انقلاب پیوستند و سرانجام در روز ۲۲بهمن ۵۷ انقلاب به پیروزی رسید. اما از همان نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب، اقتدار گرایی وانحصارطلبی یک گروه خاص که اهرم های قدرت را تصاحب کرده بودند، اتحاد وهمبستگی را که از پیش از انقلاب شکل گرفته بود بر هم زد وجامعه ایران را دچار انشقاق وچند دستگی نمود واین جو انحصارطلبی هر روز سنگین تر وحلقه اطراف خودی ها هر روز تنگ تر و کوچک تر گردید که این روند همچنان و هنوز نیز ادامه دارد. تمام وعده های بر قراری آزادی وعدالت واستقلال به دست فراموشی سپرده شد. افراد تحصیل کرده، لایق وکاردان، میهن دوست وپاکدامن هر روز منزوی تر گشتند وبسیاری از هموطنان متفکر وکارساز از کشور مهاجرت کردند که تا کنون هم این پدیده زیان بار فرار مغز ها ادامه دارد. ودر عوض افراد ناکارآمد وبی سواد ودر برخی از موارد سودجو و نا پاک پست های اداری کشور را در اختیار گرفتند وبا حیف و میل اموال عمومی وحاتم بخشی های نا بجای داخلی وخارجی وفساد های مالی حیرت انگیز وباور نکردنی وثروت اندوزی های نجومی وضعیت نا بسامان امروزی را برای کشور رقم زده اند.
هنوز چندماه از پیروزی انقلاب سپری نشده بود که اشغال سفارت آمریکا وگروکان گیری آن برخلاف عرف و قوانین بین المللی صورت گرفت که تا مدت ۴۴۴ روز ادامه پیدا کرد. این عمل نا متعارف، اعتبار فرهنگی ایرانیان را که در جهان به میهمان دوستی و جوانمردی شناخته می شدند به شدت مخدوش ساخت. وعلاوه بر آن ضربه معنوی جبران نا پذیر وماندگار در تاریخ، میلیارد ها دلار خسارت مادی هم بر گرده ملت ایران بار نمود و به ظن قوی موجب اصلی تحریک کردن صدام حسین به حمله به ایران وتحمیل آن جنگ هشت ساله به کشور ما با آن همه خسارات مالی وجانی و روانی برای ملت ما گردید. جنگی که با حسن سیاست وتدبیر قابل پیشگیری بود. تداوم مخالفت آشتی نا پذیر با آمریکا سبب از بین رفتن بسیاری از فرصت های اقتصادی وسیاسی برای میهن ما وبر عکس در گیر شدن با تحریم های طاقت فرسا وغیر قابل تحمل گردید.
انحصار طلبان نشسته بر اریکه قدرت تمام وسایل ارتباط جمعی کشور، اعم از رادیو، تلویزیون، مطبوعات و انتشار کتاب را در اختیار خود گرفتند. حکومت هر گاه که بخواهد عده ای از حقوق بگیران خود را به خیابان می کشاند و خود را دارای پایگاه مردمی قلمداد می کند، ولی حتی یک بار هم اجازه تجمع و راه پیمایی به دگراندیشان و مخالفان نداده است تا ملت مظلوم ایران بتواند مکنونات قلبی خود را ابراز نماید. برای دگراندیشان جز زندان و محرومیت و قتل های زنجیره ای هیچ موقعیت دیگری وجود نداشته است.
پس از انقلاب ارزش پول ملی به شدت نقصان یافت. به طوری که دلار که در زمان انقلاب هفت تومان بود اکنون به حدود چهار هزار تومان رسیده، یعنی بیش از ۵۷۰ برابر شده است. درنتیجه بحران اقتصادی، گرانی، رکود، فقر، بیکاری، اعتیاد وفحشا به سرحد کمال رسیده است. تا آن جا که از پدیده کارتون خوابی به پدیده نو ظهور گور خوابی رسیده ایم. طی چند سال بدون شناخت از توازن قوای جهانی ومنطقه ای، مبالغ هنگفتی برای انرژی هسته ای تلف گردید که این کار هم به بن بست کشیده شد واگر مذاکرات منتهی به قرارداد برجام نمی بود، معلوم نیست به کدام سرنوشتی گرفتار می آمدیم وحالا هم که برجام به امضاء رسیده، عده ای یا با ناآگاهی ویا با سوء نیت مرتکب اقداماتی میشوند که برای جناح های تند رو وجنگ طلب آمریکا بهانه لازم برای لغو برجام وتحریم های مجدد فراهم گردد.
جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که حاکمیت جمهوری اسلامی برای رفع بحران های فزاینده و خطراتی که کشور را مورد تهدید قرار میدهد باید در سیاست های داخلی وخارجی خود به صورتی جدی تجدید نظر نموده و به طرف اجرای اهداف اولیه انقلاب باز گردد. آزادی های اساسی ملت ایران، آزادی بیان وقلم وآزادی احزاب و اجتماعات را محترم بشمارد. انتخابات مهندسی شده و زیر نظارت استصوابی شورای نگهبان را موقوف وبه انتخابات آزاد ومتعارف مانند تمام کشورهای آزاد جهان تن در دهد. زندانیان سیاسی وعقیدتی در بند را در سراسر کشور آزاد کند. به قوانین وحقوق بین المللی احترام بگذارد. سیاست مستقل ایرانی و راه عدم تعهد واقعی را در پیش گیرد. از حضور در منازعات منطقه ای خود داری نماید. از فساد های مالی وغارت اموال عمومی در هر جا وتوسط هر مقامی به طور قاطع جلوگیری کند. از تمام منابع کشور صرفا برای رفع معضلات معیشتی مردم این سرزمین و ارتقای سطح زندگی آنها استفاده نماید. شاید که با این تمهیدات کشور از بحران های خطیر وغیر قابل پیش بینی رهایی یابد.
http://jebhemeliiran.org/?p=1231
با درود به شما گرامیان و با گرامیداشت یاد رهبران فقید جبهه ملی ایران
پس از گذشت چهل سال از انقلاب 57 بنظر اینجانب در میانه راه تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی قرار داریم که خواست و تعریف بنیادین انقلاب اسلامی توسط بنیانگذار و مجریان انقلاب اسلامی است (وصیت الهی-سیاسی رهبر انقلاب اسلامی)-البته تاریخچه این خط فکر به حرکتهای اسلامی جنگ جهانی اول در اواخر خلافت عثمانی بازمیگردد بعدها رهبر جبهه ملی وقت دکتر کریم سنجابی بعنوان یکی از مجریان انقلاب اسلامی به مخالفت بر خواستند و حکم ارتداد از جانب رهبر انقلاب اسلامی برای جبهه ملی در سال 61 صادر گردید گرچه هنوز هم برای تمامی ایرانیان مفهوم اجتماعی انقلاب اسلامی برایشان مترادف با ارتداد یا محارب یا معاند با منافق و امثال این است
پیروز و پایدار باشید