نامه سرگشاده به ملت ایران و زمامداران جمهوری اسلامی
عواقب وخیم حمله نیروهای نظامی آمریکا به ایران
نگرانی از احتمال وقوع جنگ، ایران را فرا گرفته است.سیاست جدید رئیس جمهور امریکا که عبارت است از:
1- افزایش نیروهای نظامی آمریکا در عراق
2- توسعه تحریم اقتصادی ایران، ازطریق جلوگیری ازمعامله بانکها با ایران.
3- پشتیبانی ازعناصر وحرکتهای تجزیه طلبی درایران
4- دستگیری ماموران دولتی ایران در "اربیل" عراق و اظهارات آقای بوش و سایر مقامات آمریکایی در مورد داشتن مدارک بر ثبوت ارسال اسلحه از سوی رژیم ایران برای گروه های ستیزه جوی عراقی و غیره؛
نشان می دهد آمریکا در حال طراحی ضربه زدن به رژیم جمهوری اسلامی است. سئوال اینست که درچنین صورتی آیا دولتمردان و مسئولان رژیم بدون آنکه صدمه ای به ملت ایران وارد شود، ازمیان خواهند رفت؟!
در حمله به افغانستان و عراق عکس این ادعا به ثبوت رسید . تنها ملت های افغانستان و عراق بودند وهستند که در نتیجه حملات هوایی و زمینی، خانه هایشان ویران، مزارعشان نابود، بیمارستانها و مدارس و منابع آب آشامیدنی و نیروگاه های برق و بنادر و فرودگاه هایشان منهدم و علاوه بر کشته و زخمی گردیدن چند صد هزار غیرنظامی ،چندین میلیون مردم این دو کشور سرگردان گشتند و به کشورهای همسایه پناهنده شدند. در حالیکه ، مسئولان رژیم طالبان هنوز در افغانستان کنترل تعدادی از استانها را در دست دارند و به هیچ وجه حاضر به پیروی از رئیس جمهور برگزیده آمریکا نیستند. اعضای القاعده نیزهمچنان در افغانستان مشغول آدمکشی و خرابکاری و تحریک مردم کشورهای جهان سوم علیه آمریکا و غرب هستند.
آمریکا با آگاهی از همه این مشکلات و صدمات مالی فراوان و کشته شدن چند هزار جوان آمریکایی و چند ده هزار مجروح جنگی؛ و رودرروئی با نارضایتی اکثر مردم آمریکا که مخالف شروع این دو جنگ بوده اند و کماکان مخالف ادامه آن می باشند ؛ سعی در این دارد که بهر طریقی که ممکن است افکار عمومی ملت آمریکا را از عراق و افغانستان به سمت دیگری منحرف نماید.
به این علت است که آقای بوش و مسئولان دولت او مشغول یافتن بهانه های دیگری هستند . که آقایان خامنه ای و احمدی نژاد این فرصت طلائی رابا بحران سازی های متوالی در سینی طلا قرار داده اند و تقدیم اوکرده اند ومی کنند. بیجهت نیست که آقای شیمون پرز نخست وزیرسابق اسرائیل در یکی از مصاحبه هایش از احمدی نژاد تشکر کرده است که او با بیانات پر مغزش! دنیا را برضد رژیم ایران متحد کرده است.
ما نظامیان ایران لازم میدانیم عواقب وخیم این حمله احنمالی آمریکا به ایران را به عنوان افرادی که سالها در ارتش سابق ایران مشغول انجام وظیفه بوده ایم و به جغرافیا و استراتژی نظامی ایران آشنائی داریم به گونه ای خلاصه به اطلاع ملت ایران ونیز اگر گوش شنوائی نیز در بین مسئولان سویل دولتی و نظامیانشان ( سپاه پاسداران و بسیجی ها) باشد، برسانیم:
1- هواپیما ها و موشکهای آمریکایی از پایگاه های متعددی که در مرز غربی ایران در اختیار دارند ( عراق، کویت ، عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، ترکیه) و ناوهای هواپیمابر آمریکا مستقر در دریای عمان ، هدفهای مشروحه زیر را نابود خواهند نمود:
الف- کانال ورودی سه پایگاه عمده دریایی ایران در بوشهر، بندر عباس و چاه بهار به گونه ای تخریب می گردد که ناوگان ایرانی مستقر در این پایگاه ها امکان خروج از بندر را از دست خواهند داد ودرنتیجه ناوگان ایران قادر به انجام هیچ گونه عملیات تعرضی و دفاعی نخواهند بود.
ب- با بمباران هوائی جزایر ایرانی خلیج فارس ( ابوموسی، تنب بزرگ، سری، فارور، هنگام و فارسی) ونابود کردن اسلحه، اسکله و پناهگاه های ساخته شده نیروهای نظامی مستقر در این پاسگاه ها قدرت عملیاتی خود را کاملاً از دست می دهند و فلج خواهند شد.
پ- با بسته شدن دهانه ورودی و خروجی بنادر تجاری ایران ( خمینی ، بوشهر ، بندر عباس و بندر چاه بهار) که بیش از 90 درصد کلیه صادرات و واردات غیر نفتی ایران ( بالغ بر 40 میلیون تن) از طریق آنها صورت می گیرد ، نیازمندیهای کشور ( گندم، برنج، روغن، دارو، قطعات یدکی کارخانجات، الوارچوبی، مواد شیمیائی، تجهیزات مورد نیاز استخراج و پالایش نفت و کلیه وسایل ضروری ومصرفی دیگر ازجمله بنزین و نفت سفید وارداتی از شیخ نشینها و غیره) که از طریق این بنادر وارد می شوند، متوقف می شود و برای سالهای طولانی استفاده وراه اندازی این بنادرامکان پذیرنخواهدبود.
ت- ازآنجا که جریان نفت برای صنایع کشورهای غربی و ژاپن نقش حیاتی مهمی را بازی می کند و سیاست های نفتی جهان ایجاب می کند که تا حد امکان از تخریب چاه های نفت جلوگیری شود ، احتمال میرود که هواپیما های آمریکایی به بمباران لوله زیر آبی نفت که نفت خام را به اسکله های جزیره خارک منتقل میکند اکتفا نمایند زیرا درچنین حالتی موقتاً صدور نفت بخارج قطع می شود ومانعی برای صدور نفت در آینده ایجاد نخواهد شد وبعلاوه ازایجاد آتش سوزی نفت و گازو آلودگی محیط در محدوده خلیج فارس که ناشی از بمباران چاه های نفت خواهد بود پرهیز می گردد. اما درمقابل با این عمل شریان حیاتی رژیم و ملت ایران که همان صدور نفت بخارج است قطع وایران را از میلیاردها دلار درآمد نفتی محروم می سازد.
ج- پایگاه های هوایی عمده ایران ( چاه بهار، جاسک ،بندر عباس، بوشهر، دزفول، کرمانشاه و غیره) از طریق بمباران هوایی و موشکی از حالت عملیاتی خارج خواهند گردید.
چ- کلیه پل ها در استان خوزستان و تونلهای راه آهن در جنوب و شرق کشور از بین خواهند رفت.
ح- سد های بزرگ در خوزستان که علاوه بر تولید برق و آب مورد نیاز کشاورزی رانیزتامین میکنند، ویران می گردند و در نتیجه کلیه صنایع موجود در خوزستان که متکی به نیروی برق این سدها هستند از کار باز می مانند.
خ- تاسیسات نیروگاه اتمی بوشهر و دار خوین در خوزستان با استفاده از موشکهاو بمبهای مخصوص از بن برکنده خواهند شد.
د- بخشی از پالایشگاه آبادان و پالایشگاه کرمانشاه که مجهز به تجهیزات آلایش بنزین و بنزین هواپیما است نابود خواهند گردید.
ذ- سکوهای نفتی مستقر در خلیج فارس با بمباران هوایی به کلی نابود خواهند شد.
2- تا اینجا فرض بر این است که آمریکا فقط به نابودی جنوب ایران رضایت بدهد در غیر این صورت به بمباران های هوایی خود ادامه می دهد وکلیه پالایشگاه ها،مراکز فرضی غنی سازی اورانیوم ، مراکز تولید برق را در سطح کشور با پرتاب موشک از کار خواهد انداخت، پلها ی مهم و حیاتی راه آهن را بمباران و کارخانجات اسلحه و مهمات سازی را ویران خواهد نمود.
3- کلیه تاسیسات غنی سازی اورانیوم که برابر مدارک و شواهد و اظهارات مسئولین رژیم در داخل شهرها ایجاد شده است، در صورت بمباران هوایی و یا موشکی آمریکا ، مواد رادیو اکتیو موجود را به خارج این تاسیسات پراکنده می سازد و صد ها هزار مردم ایران را پس از آلودگی به تشعشعات اتمی به تدریج با مرگ دردناکی روبرو خواهد ساخت.
4- با قطع درآمد ارزی ایران ، رژیم جمهوری حاکم قدرت تامین وپرداخت حقوق و مزایای بالغ بر 15 میلیون کارمندان دولتی، پرسنل سپاه پاسداران و بسیجی ها و غیره را از دست خواهد داد.
5- با توجه به اینکه محصولات کشاورزی ایران بهیچ وجه جوابگوی نیازمندیهای خوراکی و دامی مردم ایران نیست و هر ساله میلیونها تن گندم، جو، روغن نباتی، شیر و لبنیات، دارو، دانه های خوراکی پرندگان و علوفه و.... از خارج وارد می شود وبهای آنها ازدرآمدهای فروش نفت تامین میگردد ،بدیهی است با قطع درآمد نفتی، و از کار افتادن بنادر، دولت قادربه خرید های صد در صد حیاتی و ضروری و وارد کردن آن به کشور نخواهد بود و درنتیجه صدها هزارتن با مشکلاتی غیر قابل پیش بینی روبرو خواهند شد.
(کشورهای افریقائی و کره شمالی در حال حاضرنمونه زنده چنین اوضاعی هستند)
6- بنابراین آمریکا از امکاناتی برخوردار است که می تواند همه این صدمات را در ظرف چند روز به کشور ما وارد کند. در آنصورت برای ملت ایران دیگرچه باقی می ماند است که به امید آن بتواند حتی به زندگی مشقت بار امروزی خود ادامه دهد. حتی اگر فرض رابراین بگذاریم که نیروهای نظامی ایران چند هواپیما ی آمریکایی را ساقط و یاچند کشتی آنانرا غرق کنند و یا مراکز نفتی شیخ نشینها را به آتش بکشند!؟ آیا مشکل مردم ایران را برطرف خواهد کرد؟
( در چند سال گذشته در چند مورد به قدرت ضربتی آمریکا از طریق هوا پی بردیم: اولین مورد در یوگوسلاوی سابق و دومین و سومین مورد در دوجنگ به فاصله ده سال در عراق بود. در هر سه مورد با وجود اینکه یوگسلاوی و عراق از نیروی هوایی نسبتاً قدرتمندی همراه با سیستم دفاعی و موشکی مجهزی برخوردار بودند؛ هیچ کدام قادر به دفاع از کشور خویش در برابر قدرت ضربتی هوایی آمریکا نشدند. ایران نیز که جای خود دارد، چه می دانیم در شرایط فعلی در موقعیتی نیست که قادر به دفاع هوایی از خود باشد.)
7- برابربرآورد انجام شده در 85 سال گذشته در آمد نفتی کشور ایران بالغ بر650 میلیارد دلار بوده است. با آنکه همه امکانات علمی ،بهداشتی و درمانی ، صنعتی، کشاورزی ، اجتماعی، دامداری و غیره کشور در این سالها با استفاده ازاین درآمد نفتی حاصل شده با این وصف این امکانات هنوز جوابگوی نیازهای اولیه ملت ایران نبوده است و در نتیجه این کمبودهای حیاتی و اساسی، میلیونها نفر از مردم ایران در زیر خط فقر و با مرارت و سختی امرار معاش می کنند.حال با درگیر شدن با قدرت نظامی مخرب آمریکا و تشویق و ترغیب آن کشور به حمله به ایران، پس از چند روزبمباران و موشک باران، دیگرچه چیز برای مردم کشورمان باقی خواهد ماند!؟
8- اگر پس از گذشت پنجسال از شروع حمله به افغانستان و سه سال پس از برکناری صدام حسین، دولت آمریکا با توجه به هزینه بسیار سنگین مالی و انسانی که تا این لحظه متحمل شده نتوانسته است آرامش و امنیت نسبی را دراین دوکشور برقرارکند و با راه اندازی چرخ اقتصاد این دو ملت، نیازمندیهای حیاتی مردم حتی در سطحی که در گذشته از آن برخوردار بودند تامین نماید، چگونه می توان انتظار داشت که آمریکا در این درگیری نابرابر و تخریب شدید همه تاسیسات زیر بنایی حیاتی ایران که در نتیجه عملکرد غیر معقول چند تن مسئولان ناوارد و احساساتی دو کشور آمریکا و ایران بوجود خواهد آمد. قادر به نوسازی و بهبود وضع ناهنجار 70 میلیون مردم ایران گردد؟
9- نبایستی فراموش نمود که آقای بوش اشتباهی را که در افغانستان و عراق مرتکب شد ( اعزام نیروهای نظامی به داخل آن کشورها و قبول مسئولیت در اداره و کنترل امور) ؛ در ایران تکرارنخواهد کرد. درگیری آمریکا با ایران فقط از طریق بمباران های هوایی و پرتاب های موشکی خواهد بود وسرانجام چنانچه ضروری تشخیص دهد به تقسیم ایران به اجزاء کوچکتر از طریق مزدوران و عوامل خیانکار تجزیه طلبی که در تحت نام من درآوردی ملت های "کرد" و " بلوچ" و" آذری" و " خلق مسلمان عرب" و "ترکمن" و غیره این روزها با حمایتهای مالی دولتهای آمریکا و اسرائیل ، از سوراخهای خود بیرون آمده اند، عمل خواهد کرد.
ملت ستم دیده و زجر کشیده ایران توجه کنید:
به کشورایران چه ارتباطی دارد که زمامدارانش منکر وقوع "هالوکست" شده اند؟
اگر فلسطینی ها نتوانسته اند به حق و حقوق مورد خواسته خود برسند، در آن صورت به حاکمان کنونی کشور ایران که قادر به تامین خواسته های برحق مردم ایران نیستند چه مربوط است که سنگ بر سینه خود می کوبند؟
آیا فراموش کرده اید که این فلسطین ها همان کسانی هستند که در اوایل انقلاب دست به تحریک بومیان خوزستانی زده و خیال جدایی خوزستان و تشکیل کشور فلسطین را در آن منطقه داشتند.
کشور ایران با داشتن منابع عظیم نفت وگاز نیاز به نیروگاه اتمی ندارد ، بنابر این ضروری است که سریعاً دست از تکمیل نیروگاه اتمی بردارد و آنرا تبدیل به نیروگاه گازی کند.
غنی سازی اورانیوم به منظور تهیه پلوتونیوم برای ساختن بمب های اتمی کاری است عبث و خطرناک و پرمخاطره و پر هزینه. به فرض اینکه ایران موفق به ساختن بمب اتمی گردد؛ آیا کشورهای غربی و خاصه اسرائیل فرصت بکارگیری آنرا به رژیم ایران خواهند داد؟!
اگر ایران موفق به ساختن یک یا دوبمب اتمی شود، در حالیکه کشور اسرائیل دارای بیش از یک صد بمب اتمی آزمایش شده است، در آن صورت چه کشوری در بکار گیری این بمب پیشقدم می شود و کدام کشور برنده نهائی خواهد بود!؟
در نابودی کشور اسرائیل که احمدی نژاد خیال آنرا در سر می پروراند؛ استفاده از بمب اتمی خیالیش نه تنها کشور اسرائیل را از بین خواهد برد، بلکه باعث نابودی همه کشورهای مجاوراسرائیل، یعنی لبنان، سوریه، اردن و از همه مهمتر اماکن مقدسه " قدس عزیز" که بخاطر فتح آن رژیم اسلامی صدها هزار جوان معصوم ایرانی را به شهادت رسانده است نیز می گردد!؟
آیا به رژیمی که فعالیت های اتمی خود را در داخل شهر ها و در پناه صدها هزار مردم بیگناه به مرحله اجرا در می آورد تا شاید از حمله هوایی دیگران در آمان باشد؛ می توان اعتماد نمود واز آن پشتیبانی کرد !؟
با ذکر این حقایق انکار ناپذیرو عواقب نابودی ملت و کشور ، بر مردم ایران است که به نفس خویش اعتماد و بنا بر مسئولیت وطن پرستانه خود درحفظ ایران و ادامه شرافتمندانه حیات مردم ایران برخیزند وخود مانع اعمال تحریک آمیز حاکمان کنونی ایران گردند زیرا عدم بینش وخردسیاسی و کور دلی و کوته فکری این گونه زمامداران، آمریکا و متحدانش را روزبروز به انجام برنامه های گسترش نفوذ خود در خاور میانه مصمّم تر خواهد کرد.
به نمایندگی از طرف عده ای از نظامیان سابق ایران
دریادار امیر هوشنگ آریان پور
فرمانده سابق پایگاه دریایی بندرعباس
اول اسفند 1385
