استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
اندیشگاه ملی/ آریان پور
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
فلسفه سیاسی ، یا فلسفه روضه خوانی ؟!(4)
15 دی 1385       بازگشت به صفحه قبل 
فلسفه سیاسی ، یا فلسفه روضه خوانی ؟!
(بخش چهارم )
به قلم : کاظم رنجبر .[email protected]

- دموکراسی را ،انسان های دموکرات در جامعه نهادینه میکنند.

خواننده گا ن بخاطر دارند ،که در بخش سوم این رساله ، این سئوال را پیش کشیدم ، که چرا،ملت روس ، در عصر روشنگری اروپا ، (از قرن 17 –تا قرن 19میلادی ) ، هیچ فیلسوفی ،به دنیای فلسفه ،ارائه نکرده است؟ و این ملت ،با تاریخ بسیار حجیم از گذشته خود ،تا کنون نتوانسته است ، متکی بر عقل و شعور ،علم و احترام ،به ارزش های معنوی انسان به مفهوم کل آن ،یعنی بدون تبعیض نژادی ،قومی ، جنسی ،دینی مذهبی ،در کشور پهناور روسیه نظام دموکراتیک برقرار بکند؟ در همین رابطه ،نیز می توان این سئوال را پیش کشید ،که چرا اولین دموکراسی مدرن ، در اروپا ، در انگلستان ، پا به عرصه وجود می گذارد؟ آیا انگلیسی ها ذاتأ دموکرات منش هستند،و از شکم مادر دموکرات به دنیا می آیند؟ آیا شرایط جغرافیائی ،و آب هوای بارانی این جزیره ،از آنها آدم های دموکرات می سازد ؟ مسلمأ جواب منفی است.دموکراسی انگلستان ، در درجه اول ، دست آورد تاریخ فرهنگ سیاسی و مبارزات این ملت ، برای حفظ استقلال این کشور ،در مقابل قدرت های مهاجم است .وقتیکه از استقلال صحبت می کنیم ، این کلمه را به مفهوم گستردهً آن چون استقلال سیاسی ، فرهنگی ، علمی ، اقتصادی آن ، بکار می بریم.
مجموعه این اهداف و سیاست وقتی در جامعه انگلستان به واقعیت تبدیل می شود ،که رهبران سیاسی عاقلانه ترین روش حکومتی را، برای حفظ استقلال مملکت و شکوفائی جامعه ،انتخاب کردند، که آن نیز دموکراسی است ،که زیر بنای فکری و فلسفی آنرا در فرهنگ یونان باستان باید جستجو کرد .فلاسفه و متفکرین و رهبران سیاسی وقتی به این هدف نائل شدند ، که دست پاپ ها و متحدان کلیسای کاتولیک ، یعنی دولتهای رقیب خود ،چون فرانسه و اسپانیا را ، در دخالت در امور داخلی انگلستان قطع کردند . حتی برای حفظ استقلال دینی خود ، مذهبی از مسحیت ساختند ،که به تمام معنی، رنگ و بوی انگلیسی دارد ،که نامش مذهب انگلیکن است.پادشاهان انگلستان از جنیهً دینی هم در نهاد سازمانی این مذهب بالاترین مقام را دارند و رسمأ اولین حافظ مذهب انگلیکن ، در جامعه محسوب می شوند ، بدون اینکه در این جامعه ، تئوکراسی( دین سالاری ) حاکم باشد. در طول حاکمیت دموکراسی در انگلستان ، فرزند مهاجر ایتالیائی و یهودی تبار چون بنیامین دزیرائلی ، (متولد 1804-مرگ 1881) ،به مقام نخست وزیری میرسد. ویا با وجود اینکه اندیشه های فلسفی فراماسونی در جهان ،به عنوان مخالفت با دین و مذهب رسمی ، شناخته شده است ، پادشاهان انگلیس، رسمأ عنوان استاد اعظم لژفراماسونی انگلیس، مقام و مسئولیت دارند.چگونه یک پادشاه هم با لاترین مقام مذهبی و هم بالاترین مقام فرماسونی را با خود دارد ؟ این سیاست در درجه اول بخاطر حفظ وحدت ملی و جلوگیری از جنگ های داخلی و مذهبی است .
اما در ایران« اسلام زده » ، یک عده روحانی نا آگاه از تاریخ جهان و واقعیت های سیاسی آن ، برای اهداف خود فرهنگ ایرانی را می خواهند به زور عربی –اسلامی بکنند ،و با لجاجت حتی مانع اجرای جشن های باستانی این ملت می شوند ،که بخشی از هویت ایرانی است.و با تمام وقاحت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی میگوید : وطن پرستی ، عین گاو پرستی
است !! و یا رسمأ قانون اساسی جمهوری اسلامی ، ایرانیان را ،به مسلمان ،و غیر مسلمان ،و مسلمانان را به گروه شیعه ،و سنی ،و شیعه یان را به خط امامی و خارج از خط امام تقسیم کرده است .به عبارت دیگر ، تبعیض قومی ،نژادی ، مذهبی و جنسی ، درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است !!! .
فراموش نکنیم که انقلاب صنعتی ، در تاریخ بشریت ، یعنی گذر از تولید ابزار آلات مورد احتیاج بشر بطریق دستی در کار گاه های کوچک سنتی ،به طرق ماشینی ، در کارخانه های بزرگ ، استفاده از انرژی حرارتی بخار و اختراع ماشین بخار،و به دنبال آن لوکوموتیو بخاری ، کشتی های قاره پیمای بخاری ، در انگلستان رخ داده است . در اوج شکوفائی سیستم سرمایه داری در انگلستان ، که به عنوان امپریالیسم واولین قدرت استعماری دنیا نامیده می شد ، فیلسوف ،و مبارز سیاسی و ضد سرمایه داری ، کارل مارکس ، که حتی از وطن خود تبیعد شده بود ، این انگلستان سرمایه داری است ،که به این مرد مبارز ضد سرمایه داری پناه می دهد . همین کارل مارکس ، اولین سازمان انقلابی کارگری را ،بنام ا نترناسونالیسم کمونیستی را در 28 سپتامبر 1864 ، در انگلستان سازمان می دهد .همین انگلستان ایکه در قرن نوزدهم در جهان ،پیش رفته ترین نظام سرمایه داری است ، دموکراسی انگلستان ،ا یجاد اولین سندیکای کارگری را ،برای تشکل کارگران ،و دفاع از منافع صنفی و طبقاتی خود را ،حق قانونی کارگران انگلیس میشناسد و در این کشوردر سال 1826 اولین سندیکای مستقل کارگری رسمأ تشکیل می شود . انگلستان ، نه تنها ، با حاکمیت دموکراسی و قانون ، تضعیف نمی شود ، بلکه روز به روز بر قدرت اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی این کشور در جهان افزوده می شود .لازم به یاد آوری است ،که از بطن همین سندیکای کارگری انگلستان ، در سال 1906 ، حزب کارگر (Labour Party) وارد صحنهً سیاسی این کشور می شود . بعد از جنگ اول جهانی ، این حزب به دفعات حکومت واداره این کشور را بدست می گیرد . در حا ل حاضر ، تونی بلر نخست وزیر انگلستان ،متعلق به این حزب است . این جا است ،که هر انسان کنجکاو ، خصوصأ انسان هائیکه وطن وملت شان ، از کاروان تمدن عقب مانده و در سر آغاز هزارهً سوم ، اسیر جهل و خرافات ،و دربند نظام های فاسد و خود کامه چون جمهوری اسلامی درایران، هستند،حق دارند از خود بپرسند ، این خرد اجتماعی – سیاسی ، و دور اندیشی ملت انگلستان ، خصوصأ رهبران سیاسی این کشور ، از کجا ناشی می شود ، که حد اقل ، بیش از 300سال است ،که این مملکت را با نظام دموکراسی ، اداره می کنند ، و توانسته اند ، در این مدت ،ملت و وطن خود را ، از بحران های سیاسی ، و انقلابات خونین دور نگه دارند ؟
اگر وطن ما ایرانیان ، قرنها ست ،که بوسیله چپاولگران و مستبدان داخلی ،و همدستان و متحدان خارجی آنها استعمار شده و استعمارمی شود ، ثروت های مادی و معنوی ملت ما به تاراج رفته و تاراج می شوند ، به عنوان ایرانی ، هرکدام وظیفه داریم ، که از خود بپرسیم ، ضعف و اشتباه ما ملت ایران کجا است ؟ آیا این امپراطوری استعمار گر تاریخ است ، که آیت الله عباسعلی عمید زنجانی را،که حتی دیپلم دبیرستانی ندارد ، به عنوان رئیس دانشگاه تهران ، دانشگاه مادر کشور منصوب میکند ؟ آیا عاقلانه ومنطقی نیست ،ملتی که در طول تاریخ توسط قدرت های استعماری ، هستی و نیستی اش به تاراج رفته است ،در باره این قدرت های استعماری ،و نکات ضعف خود ، مطا لعه و تحقیق کند ؟
در جنگ دوم جهانی ، در جبهه شما ل آفریقا ،ارتش هشتم انگلستان ، به فرماندهی مارشال مونتگمری ، در مقابل ارتش آلمان به فرماندهی مارشال رومل ،در یک جبهه طولانی برای جلوگیری از دست یافتن آلمان به کا نال سوئز می جنگیدند .وینستون چرچیل ، در دفتر کار خود ، عکس نسبتأ بزرگی از مارشال رومل چسبانده بود . بودن عکس مارشال رومل ، دشمن جنگی انگلستان ، در دفتر نخست وزیر مملکت ، باعث رنجش خاطر ، فرماندهان عا لی رتبه ارتش انگلستان می شود .در یک جلسه ، یکی از فرماندهان ارتش ، در حالت نسبتأ ناراحت و مواخذه ، از چرچیل می پرسد ، چرا عکس مارشال رومل ،دشمن ما را در اطاق خود چسبانده اید ؟ چرچیل در جواب می گوید : ما با چنین نابغه نظامی در جنگ هستیم ،برای موفقیت خود ،تا حد امکان باید دشمن خود را بشناسیم . این جواب از مغزی ناشی می شود ،که صاحب عقل و شعور است ، این را می گویند عقل انگلیسی .مارشال مونتگمری ، در نبرد معروف العلمین ، ارتش آلمان به فرماندهی مارشال رومل را شکست داد و تسلط وسیادت انگلستان تا پایان جنگ ،به دریای مدیترانه را تضمین کرد .
یک نمونه هم از عقل و شعوررهبران سیاسی خود مان عرض می کنم .در جریان نهضت ملی شدن نفت ، در ماه های آخر ،که مذاکرات ،بسختی و بی نتیجه پیش می رفت ، مرحوم مهندس مهدی بازرگان ، در خاطرات خود می نویسد : در این مذاکرات همراه با مهندس یدالله سحابی ، یکی دیگر از مذاکره کنندگان ایرانی ،با دولت انگلستان هروز به قران استخاره می کردیم ،و از قران مصلحت می جستیم ! آمریکا ، انگلستان ، مشغول طراحی وسازمان دهی کودتا بودند ، رهبران ما هم مشغول استخاره ،که خوب می آید ،یانه ؟ نتیجه استخاره ها چی شد ؟ 25 سال استبداد محمد رضا شاهی ،28 سال ذلت و بدبختی ملت ، تحت رهبری آیت الله ها، که هنوز هم این حاکمیت جهل و خرافات ادامه دارد . و می بینیم که فرهنگ و جهل و خرافات ، فقط در مغزهای روحانیون جای نگرفته است ، بلکه امروز هم بخشی از دکتر مهندس های ملت ایران گرفتار این بدبختی و ذلت هستند . آری فرق این جا است ، که آیا ما ایرانیان به خود زحمت می دهیم ،که هم نکات ضعف خود و هم نکات قدرت کشور های استعماری را بدون پیش داوری ها ، وکینه و بغض و فحش دادن ها بشناسیم ؟
کانون قدرت امپراطوری انگلستان کجا نهفته است ؟
در بالا، این عنوان را بکار بردیم ،که دموکراسی را انسان های دموکرات در جامعه نهادینه می کنند .در هر حقیقت دموکراسی هر ملت ،مظهر تاریخ فرهنگی واجتماعی آن ملت است.در تاریخ یک قرن گذشته ، دو شخصیت مهم سیاسی ، برخاسته از مستعمرات انگلستان ، وقتیکه برای تحصیلات دانشگاهی و مطالعات خود به انگلستان رفتند ، هردو ،در خاطرات خود اشاره می کنند ، که در اولین برخورد با فرهنگ این کشور، واین ملت ، این سئوال را از خود کردیم ، که قدرت این امپراطوری عظیم ،یعنی انگلستان ،با یک جمعیت 50 ملیونی( حتی در قرن 16 ،با جمعیتی کمتر از 10 میلیون نفر) ،ساکنین یک جزیره بد آب و هوا ، بدون ثروت های طبیعی ،کجا است ،که توانسته بیش از سه قرن، یک چهارم کره خاکی رابا میلیونها نفر انسان ، با ثروتهای بیکران شان ، را استعمار بکند ؟، این دو شخصیت یکی مهاتماگاندی ، و دیگری ، نلسون ماندلا بودند .این دو شخصیت ، بعد از سالها مبارزه علیه استعمار انگلیس ،که ملت و مملکتشان رااستعمار میکرد ، وقتی که به قدرت رسیدند ، نظام حکومتی دموکراتیک برخاسته از تجربه تاریخی و دموکراسی انگلستان را، در وطن خود مستقر کردند . در عین حال ، این دو شخصیت ، در وابستگی و احترام به آداب و سنت ملی و فرهنگی خود ،نیز مشهور هستند . به عبارت دگر ، این دو شخصیت ، به صرف اینکه یکی آفریقائی ،و آن دیگری هندو بودند ،واقعیت ها و تجربیات عینی و موفقیت دموکراسی انگلستان را ، بر مبنای عناد ،و نا دانی ، رد نکردند . امروز کشور هندوستان ،و آفریقای جنوبی ، در بین کشور های عقب مانده ،معدود کشور هائی هستند ،که با نظام دموکراتیک اداره می شوند .
وقتیکه این سئوال را پیش می کشیم ،که کانون قدرت امپراطوری انگلستان ،کجا نهفته است ، البته جواب به این سئوال در عین حال پیچیده ، یک تحلیل تاریخی و فرهنگی را لازم دارد . اما ٌ می توان ،بطور خلاصه ،به چند نکتهً اساسی اشاره کرد ،و چه بسا این جواب مختصر ،کنجکاوی خوانندگان را برای پژوهش های عمیق تاریخی در این رابطه بر انگیزد.کمتر ملتی را در جهان می توان سراغ داشت ،که چون ملت های فرانسه و انگلیس ، اینقدر در تاریخ و فرهنگ همد یگر، تا ثیر گذار باشند. این دو ملت در عین حال که در طول تاریخ ، جنگهای متعددی علیه یک دیگر کرده اند و خانواده های سلطنتی این دوکشور ، با هم رابطه قومی و خویشاوندی بسیار نزدیکی دارند ،و درعین حال ، حتی در فرهنگ توده ای هر دو ملت ، به دشمن تاریخی ، همدیگر را متهم می کنند ، اما درست بر عکس ٌ در بین روشنفکران و صاحبان اند یشه هر دو ملت ، یک احترام عمیق و صادقانه ای نسبت به فرهنگ همد یگر حا کم است . این احترام صادقانه را می توان در آثار فلسفی ، ادبی ، هنری ، وحتی در خلاقیت های سینمائی هر دو کشور مشاهده کرد .
جنگهای طولانی بین فرانسه و انگلستان ، در طول تاریخ ، که در نهایت ،به استقلال ، دموکراسی ، انقلاب صنعتی ، و شکوفائی امپراطوری انگلستان و تبدیل آن کشور به بزرگترین قدرت جهانی منتهی شد ،و فرانسوی ها نیز پای به پای آن ، این تجربه انگلستان را ، در چهارچوب فرهنگ خود ، ورقابت دیرینه تاریخی اش با انگلستان ، آن برنامه ها رادر کشورخود پیاده کردند ؛ دلیل آن را ، در ساختار دو نظام حکومتی ، باید جستجو کرد ،که در این رقابت های سیاسی ،نظامی ، نهاد کلیسا ، و پاپ ها ،بی تا ثیر نبودند .
نهاد کلیسای کاتولیک ، فرانسه را « دختر بزرگ کلیسا »خطاب می کند ! عجیب است ، حضرت مسیح که عمر طولانی نکرد که خانواده ای تشکیل نداد ، چگونه ، کشوری چون فرانسه ،به لقب « دختر بزرگ کلیسا» معروف می شود ، خود یک سیاست کاملأ حساب شده از طرف پاپ ها است . بعد ازتقسیم روم باستان ، به روم شرقی و روم غربی توسط تئودوس در سال 395میلادی، و فروپاشی امپرا طوری روم غربی واشغال روم توسط ژرمن ها در سال 476 ،پاپ ها قدرت مذهبی و سیاسی و نظامی مطلق خود را بر بخش مهم اروپای غربی تحکیم کردند.مدت بیش از 5 قرن، پاپ ها قدرت مطلق داشتند . این قدرت مطلق از آنجا ناشی می شد ،که پاپ ها توانسته بودند ، بر پادشاهان این اندیشه را بقبولانند ،که پادشاهان پیرو مذهب کاتولیک هستند، لذا اطاعت مطلق وبدون چون چرا ی آن ها از پاپ ، وا جبا ت دینی است . چون پاپ ها خود را نمایندهً خدا بر روی زمین ،برمردم تحمیل کرده بودند . هر نوع سرپیچی از پاپ ها ، ارتداد و کفر محسوب می شد،و رعا یای مسیحی ، نمی بایستی از پادشاه مرتد اطاعت بکنند. چندین بار هم پاپ ها از این قدرت مذهبی خود، علیه پادشاهان مسیحی استفاده کردند . در این جنگ قدرت ، پاپ ها به نیروی نظامی فرانسه احتیاج داشتند ،و به همین خاطر ، پاپ ها ، به فرانسه لقب دختر بزرگ کلیسا داده اند .، که هنوز هم این لقب ادامه دارد
امٌا این سیاست پاپ ها ، چندان در فرانسه موفق نمی شود. هر اندازه که پادشاهان فرانسه به تمرکز قدرت و سیادت خود بر سرتاسر خاک فرانسه تلاش می کنند ، در عین حال ، در فکر آن می شوند ، که دست پاپ ها را ، در دخالت در امور فرانسه ، کوتاه بکنند . فلیپ چهارم ،معروف به فلیپ لوبل (متولد 1268-مرگ1314) ، حتی بر اموال کلیسا در فرانسه ما لیات سنگینی بست ،و در سال 1305 کاردینال ونسان پنجم فرانسوی تبار را به مقام پاپی به کلیسای کاتولیک تحمیل کرد . این پادشاه در نهایت برای کنترل اعمال سیاسی کلیسا، مقر پاپ ها را از شهر رم ، به شهر فرانسوی آوینیون (Avignon) در جنوب فرانسه منتقل کرد . تا سا ل 1377 ، مقر پاپ ها در فرانسه بود ،و پادشاهان فرانسه سیاست های کلیسا را در سطح اروپا ،برای منافع خود زیر نظر داشتند .بی جهت نیست که زبان دیپلماسی واتیکان تا امروز زبان فرانسه است .
امٌا در باره انگلستان و نفوذ مذهبی وسیاسی پاپ ها و همچنین فرهنگ فرانسه ، از طریق دانشگاه معروف سوربن بود که بنای آن در سال 1201 میلادی توسط شخصی بنام روبرت دو سوربن Robert de Sorbonne * پایه گذاری شده است . در آن عصر در این دانشگاه ، که شبانه روزی بود ، در درجه اول ،از کودکان بی سرپرست نگاهداری می کردند ، و به مرور ، به آنها دروس الهیات آموزش می دادند، که در خدمت کلیسای کاتولیک ،بعد از سالها تحصیل به مقام کشیشی برسند .در ابتدا از چهار منطقه مشخص ، بنام چهار ملت ، جوانان دانشجو ، به این دانشگاه راه می یافتند. این چهار ملیت فرانسوی ، نرماندی ، پیکاردی وانگلیسی ، در آن دانشگاه بصورت شبانه روزی درس می خواندند، و در مراجعت به کشور خود ، کشیش و مبلغ مذهب کاتولیک می شدند . همین تعلیم و تربیت طلبه های دینی انگلستان ،در مدارس الهیات فرانسه ، خود نوعی نفوذ فرهنگی و عقید تی سیاسی فرانسه ،در جامعه انگلیس در دورهً قرون وسطی بود.دانشگاه سوربن ،که قبل از انقلاب کبیر فرانسه مطلقأ در اختیار کلیسا بود ،و حتی دارای قدرت قضاوت ،و اجرای فتوی مرگ علیه ، مخالفین حاکمیت مطلق دین در زندگی اجتماعی و فردی ملت فرانسه را داشت ، با انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 ،این موسسه علمی معتبر ، در اختیار انقلابیون قرار گرفت ، کشیشان و طلبه ها ، به کلیسا ها و صومعه های خود برگشتند ،و از آن تاریخ تا امروز، این دانشگاه مرکز مطالعات و آموزش های رشته های علوم تجربی ،و علوم انسانی هستند . کلیسا هیچ گونه دخالتی در نظام آموزشی این دانشگاه ندارد.هانری دوٌم پادشاه انگلستان وقتی که به سلطنت رسید ، دستور داد ،که طلبه های دینی انگلیسی تبار ، برای تحصیل ،به فرانسه نروند .
ایجاد دانشگاه آکسفورد ، و تاثیر آن در رشد علمی و سیاسی جامعه انگلستان.
دانشگاه آکسفورد ، از دانشگاه های معتبر انگلستان وجهان است .این دانشگاه در سال 1133 ، بوسیله یک استاد الهیات فرانسوی تبار بنام ربرت پولن (Robert Pullen) وچند دانشجوی فرانسوی ،که بخاطر حاکمیت جوٌ استبداد فکری در فرانسه ، ازمدرسه الهیات پاریس اخراج شده بودند در شهر آکسفورد این دانشگاه را تاسیس کردند. این دانشگاه ، از قرن سیزدهم میلادی مرکز گسترش اندیشه های روشنفکری ، فلسفه علوم تجربی و الهیات بود . از ابتدای تاسیس این دانشگاه ، فرقه های مختلف مسحیت ،چون دومنیکن ها ، فرانسیسکن ها و کارملیت ها ، در این دانشگاه تدریس می کردند .در این دانشگاه ، استادان معتبر چون روژه بیکن-Roger Bacon - دونوس-Dunus - اسکات- Scot -جان ویکلیف -John -Wiclif بنیانگذار جنبش اعتراضی لولارد- Lollards تدریس می کردند .**
در سال 1209 ، بخشی از استادان و دانشجویان دانشگاه آکسفورد ، بخاطر اختلاف و جٌو محافظه کارانه ساکنین شهر آکسفورد ، دانشگاه این شهر را ترک کرده واقدام به تاسیس دانشگاه کمبریج کردند،که به نوبه خود یکی از معتبر ترین دانشگاه های انگلستان و دنیا است .برای آگاهی از اینکه در قرن سیزدهم میلادی، چه رشته علمی ، در دانشگاه های انگلستان تدریس می شد ، بطور مختصر به زندگی علمی ، یکی از استادان دانشگاه آکسفورد ، که بعدآ به مقام ریاست این دانشگاه رسید ،نگاهی می اندازیم .روبرت گروستست- Robert Grosseteste –که از خانواده ای بی بضاعت بود، تحصیلات دانشگاهی اش را در آکسفورد تمام می کند ، در سال 1210به مقام استادی در همین دانشگاه می رسد ،و 5 سال بعد ،به مقام ریاست دانشگاه منصوب می شود .وتا سال 1221 در این مقام ، انجام وظیفه می کند . روبرت گروستست بعنوان عا لی ترین مقام استادی در الهیات، در فرقه فرانسیسکن ها ،مدرسه عالی این فرقه رادر آکسفورد بنا می کند . همین شخص ، با تسلط به الهیات ، و با لاتر از آن به فلسفه و ریاضات و فیزیک ، بر اندیشه های علمی و فلسفی قرون وسطی تاثیر عمیق می گذارد شخصیت های علمی معتبر زمان خود ، چون روژه بیکن و آدام مارش –Adam Marsh- شاگردان روبرت گروستست بودند. روبرت گروستست ، برای اولین بار ، قانون شکست نور در گذر از مایعات راکشف و آنرا به اثبات رساند . در مقابل آن ، 800 سال بعد ، آیت الله مشکینی ، تحصیل کرده « حوزه های علمیه » در ایران ، در آثار علمی اش می نویسد :«.. خرس آدم بود ، چون گناه کبیره از او سرزد ، خداوند اور ا مسخ کردو به خرس تبدیل نمود !!!» این هم نمونه ای از علم ،و شعور و آگاهی ،که در حوزه های دینی ایران درقرن بیستم، تدریس می کنند .
روبرت گروستست در عین حال که روحانی بود ، از ریاضی و فیزیک دانان معروف زمان خود بود . در حقیقت از اولین دانشمندانی است ، که راه علوم تجربی را به حوزه های الهیات در قرون وسطی ، در جامعه انگلستان گشود . همین دانش روبرت گروستست ، به عنوان استاد علوم تجربی و الهیات ، برخاسته از فرقه فرانسیسکن ها ، این نظریه را در بین پیروان فرقه فرانسیسکن ها نهادینه کرد ، که تجربه عملی (Expérimentation )، مهمترین وسیله تحقیق یک نظریه است .کارهای تحقیقی این دانشمند ،شامل هندسه ، نجوم ، روانشناسی وتحقیق در باره نور و قوانین عدسی ها است . علوم طبیعی نیز بخشی از علوم تحقیقی و مطالعاتی این دانشمند بود . روبرت گروستست اولین دانشمند اروپائی است ،که ،فلسفه ارسطو را در زبان لاتین ، وارد حوزه های دینی کرد و خود شخصأ این فلسفه را به طلاب دینی تدریس میکرد . این روحانی دانشمند ، آثار دانشمندان مسلمان را که سطح دانش و آگاهی آنان به علوم تجربی ،در قرون وسطی بمراتب ، با لاتر از دانشمندان اروپائی بود ، 800 سال پیش وارد دانشگاه آکسفورد کرد.** *
وقتیکه امروز تاریخ سیاسی و فرهنگی دو ملت بزرگ انگلیس و فرانسه را مطالعه می کنیم ، در نهایت به این نتیجه مهم می رسیم ،که رهبران سیاسی این دوکشور ، هرکدام برای حفظ استقلال کشور خود ،به معنی واقعی آن ،هریک با دین مسیحیت ، برخورد وسیاست متفاوت ،و لی درنهایت به نفع جامعه خود داشتند . فرانسوی ها ، پاپ ها را فرانسوی و، انگلیسی ها ، مسحیت را انگلیسی کردند ،و برتن آن ، پیراهن پراگماتیسم ، و آمپریسم انگلیسی پوشاندند ، که این سیاست تا امروز ادامه دارد.
جایگاه فلسفه و علم ، در حوزه های دینی در جهان اسلام و ایران امروز .
محققین اروپائی و مسیحی ، خصوصآ آنها ئیکه دوری از پیش داوری ها ،و کینه های با قی مانده از جنگ های صلیبی دارند ، همه بدون استثنا متحد القول هستند ، که فرهنگ اسلامی در قرون وسطی ، از جنبه های علمی ، در تمام رشته ها ، خصوصإ پزشکی، داروسازی ، ریاضیات ، نجوم ،فیزیک ، قوانین نور، به مراتب پیشرفته تر از اروپا بود.دانشمندان جهان اسلام ، سه نهاد مهم علمی و فرهنگی را به بشریت هدیه کرده اند .این سه نهاد ،عبارتند از : بیمارستان- رصد خانه – دانشگاه .****
اولین دانشگاه های اروپا ( دانشگاه به مفهوم مرکز مطالعات تمام علوم بشری ،و محل بحث تحقیق و تبادل عقیده واندیشه آزاد ) در قرون وسطی در پاریس ، بولونی، مونپولیه ، در ابتدای قرن سیزدهم بنیانگذاری شده اند . در حالیکه دانشگاه های اسلامی ، چون نظامیه بغداد ،الازهر مصر ،القراویون ، شهر افض مراکش ، قرطبه ، گرانادا ، سویل ،سیراکوز در اسپانیا تاریخ تاسیس شان ، به سده نهم میلادی میرسد.چه اتفاقی در جهان اسلام رخ داده است ، که امروز ،جهان اسلام ، این کانون علم و اندیشه ، در چنین فقر فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی ، دچار و گرفتار هستند ؟ چرا جهل و خرافات ، نا آگاهی علمی ، در تمام سطوح جامعه مسلمانان جهان مثل سرطان مرگ آور ریشه دوانیده است ؟ آیا مسلمانان عقل و شعورمنطق و درک خود از علم و دانش را از دست داده اند ؟ یا اینکه قدرت های استبدادی وفساد حاکم ، در کشور های مسلمان ، با خرج مبالغ هنگفت ، جهل و خرافات را به نام علم و دین تبلیغ می کنند ، تا جامعه را در نادانی نگاه داشته و بدین وسیله برگرده آنان به راحتی سوار بشوند ؟
در جستجوی جواب به این سئوال ، با هم به درون حوزه های « علمیه !» در ایران می رویم ، که بیش از 500 سال است ، این حوزه ها با این روش اداره می شوند ،و دروسی که در این حوزه ها به عنوان علم و دانش تدریس می شوند ، هیچ گونه همگونی ،با علم به معنی واقعی آن ندارند. امروز کشور و ملت ایران ، توسط روحانیونی اداره می شوند ، که « علم و دانش » خود را در این حوزه ها ، واز این« علوم » کسب کرده اند . و روشنفکران دینی ، که هم پیمانان عقیدتی و ایده ئولوژیک رژیم و مبلغ جهل و خرافات هستند ، اغلب «مدرک اجتهاد و دکترای فلسفه » خود را از این حوزه ها دریافت کرده اند.آیا منطقی نیست،که به عا لم بودن و عنوان علمی ومدارک این شخصیت ها ، شک و تردید کنیم ؟
حوزه های علمیه در کشاکش سنت و تحول
در اولین ماه های پیروزی انقلاب ، از آنجائیکه سازمان دهندگان واقعی انقلاب ،و شهدای این مبارزات ضد استبدادی علیه دیکتاتوری شاه ، دانشگاهیان ، خصوصأ دانشجویان سراسر کشور بودند ،یک عده از دانشگاهیان و روحانیون ، بر این باور بودند ، که زمان آن رسیده است ، که این دو نهاد علمی و دینی ،متحد شده ،و با این اتحاد علم و معنویت را با هم ترکیب دهند . البته در برخورد اول ، این فکری است منطقی و عقلانی . امٌا در عمل معلوم شد، که حضرات روحانیون ، هدف شان این بود ،که دانشگاه ها را تبدیل به حوزه های علمی کنند ،و این مراکز علمی ، یعنی دانشگاه ها و استادان واقعی علم و دانش را از بین ببرند . ویک عده آخوند را، بجای استادان دانشگاهی ، در دانشگاه ها به مسند استادی بنشانند ،و جهل و خرافات را بنام دانش تبلیغ بکنند ، وتا کنون هم در این راه موفق بودند . به عنوان نمونه، رهبر جمهوری اسلامی در 22 آبان ماه امسال1385 ، آیت الله عباسعلی عمید زنجانی را به مقام رئیس دانشگاه تهران ، دانشگاه مادر کشور منصوب کرد .ایشان اولین رئیس روحانی دانشگاه تهران است ،که هر گز دانشجو نبود ه و مدرک دکترای(فاقد ارزش علمی ) خود را در رشته فقه و حقوق اسلامی درسال 1366 از طریق خبرگان دانشگاهی از وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران گرفته است ، که این موضوع باعٍث اعتراضاتی در روز انتصابش شد. آقای عمید زنجانی در اولین روزهای پیروزی انقلاب در سال 1357 رئیس کمیته منطقه ژاله و فرح آباد تهران بود . همین آیت الله در آذر ماه امسال ، بخش مهمی از استادان با سابقه دانشگاه تهران را بازنشسته کرد، تا میدان را برای یک مشت روحانیون فاقد علم: بنام دکتر، فلانی ، استاد فلانی وارد دانشگاه کند. یک لحظه مقایسه کنید ،که 800 سال پیش در انگلستان ، رئیس دانشگاه آکسفورد ، چه مقام علمی داشت ،و امروز در ایران رئیس اولین دانشگاه مملکت ،چه مقام علمی دارد !
.کسانی که می خواهند آسلام را مدرنیزه کنند ، یا مدرنیته را اسلامی کنند ، هر دو اشتباه می کنند .برای اینکه دین و مذهب ، یک مقوله ایست ایمانی ، عقیدتی ، و ایستا است . در صورتی که سیاسیت مقوله ایست علمی ، فلسفی ،و پویا . برای حفظ حرمت دین و مذهب در جامعه ، تنها راه منطقی و عقلانی ، جدائی دین از سیاست است ،که تجربه دموکراسی های مدرن نیز آنرا تائید می کنند .برای تائید این نظریه ، باهم به درون حوزه های علمی و روش تدریس و مواد درسی که به طلاب تدریس می شود می رویم. این مطلعه و تحقیق ، بوسیله آقای مهرداد فرهمند انجام شده و سایت B.B.C روز دوشنبه 18 27 آذر 1358 ، انرا منتشر کرد.
- بیست هفتم آذر ماه در ایران یاد بود روز کشته شدن محمد مفتح ، نخستین رئیس دانشکده در ایران به کسوت علمای حوزی ملبس بود . روز وحدت و دانشگاه نامگذاری شده است. در بیست و هفتمین سالگرد این بیست و هفتمین روز آذر ماه ، هم حوزه های علمیه و هم دانشگاه ها دستخوش تغیراتی در نظام آموزشی خود شده اند ، امٌا تحولاتی که حوزه ها به خود دیده اند ، به میزان چشمگیری به تغییرات دانشگاه ها می چربد حوزه های علمیه در ایران ،تا بیش از آنکه خاستگاه حاکمان سیاسی (امروز ) ایران شوند ، مجموعه ای بودند از مدارسی مستقل ، که هر یک یا چند تا از آنها تحت نظارت و تولیت یکی از مراجع تقلید ، یا مجتهدان بلند پایه قرار داشت. هزینه این مدارس از محل وجوهات شرعی، که مردم به مراجع تقلید می پرداختند ،و همچنین (از) در آمد برخی موقوفه ها تامین می شد. بدین ترتیب ، دولت دخالتی در اداره مدارس علمیه نداشت و این ویژگی همواره مورد ستایش رهبران کنونی ایران قرار گرفته ، هرچند خود آنان این سنت را ادامه ندادند .
حوزه ها همچنین کوشیده بودند شیوهً تحصیل و تدریس و زندگی طلبگی را تا آنجا که ممکن است ، به همان شیوهً قدیمی، و همچون سنتی مقدس ، حفظ کنند.تا آنجا که با ورود به مدارس علمیه گاه این احساس پیش می آمد که زمان به عقب باز گشته است .شرط پذیرش به طلبگی ،تنها بستگی به این داشت که مدیر مدرسه یا عالمی که متولی مدرسه بود ، فرد متقاضی را بپذیرد، آزمون ورودی هم که بیش از چند دقیقه طول نمی کشید ، سئوالاتی ابتدائی در زمینه احکام شرع و قرائت قران بود ،که بسته به ذوق ممتحن ممکن بود ادبیات فارسی را هم شامل شود .ورود به سلک طلبگی هیچ شرط سنٌی نداشت و طلبه از آن پس، وارد محیط آزاد می شد ،که می توانست هر که بخواهد به استادی بگیرد ، با هرکه بخواهد به مباحثه بپردازد و تحصیل هر ماده درسی را تا هر زمان که بخواهد طول بدهد.معمولأ طلاب بیش از یک یا دو ماده درسی را همزمان نمی خواندند و امتحانی هم اگر در کار بود شفاهی بود و نمره و کارنامه و گواهینامه ای در کار نبود . گواهینامه ای هم اگر بود ، اجازه اجتهاد و اجازه روایت بود ،که آن هم به این معنی نبود ،که لزومأ هر مجتهدی باید دارای چنین گواهینامه هائی باشد ، چه بسا استادانی در حوزه بودند که به لحاظ احتیاط کاری های مذهبی ، هیچگاه به کسی اجازه اجتهاد نمی دادند و چه بسا فقهائی که بدون داشتن اجازه نامه کتبی اجتهاد ، به عنوان مجتهدان مبرز در حوزه ها ، جا افتاده اند و تاًلیفاتشان گواه اجتهاد شان بود .این نظام پس از آنکه علمای حوزوی ،مناصب عالی مملکتی را در دست گرفتندهم ادامه یافت و متولیان حوزه ها در حفظ سنت هاچنان کوشا بودند ،که همچون گذشته ، حتی کتابها یی که طلبه ها از رویشان درس می خواندند ،همان نسخه افست شده چاپ سنگی های قدیمی بود ،که اغلب شان نام حاج میرزا طاهر خوش نویس تبریزی و کتابفروشی اسلامیه تهران رویشان نوشته شده بود.
طلاب همچنان از روی کتابهائی درس می خواندند ،که از حروف چاپی ،و نشانه گذاری و پاراگراف بندی در آنها به هیچ وجه خبری نبود ، لابلای سطر ها و حاشیه صفحه ها با خط ریزی که خواندنش گاه نا ممکن بود ،حاشیه نویسی شده بود و گاهی حتی به حاشیه ها هم حاشیه زده بودند ،که نمونه مشهور آن کتاب حاشیه ملا عبدالله است ،که احتما لأ هنوز هم درس منطق در حوزه ها از روی آن تدریس می شود.طلاب همچنین روی زمین حلقه وار می نشستند،و استاد که معمولأ پوست تختی هم زیرش پهن بود و میز تحریر پایه کوتاهی جلویش ، بی آنکه از نوشتن و قلم و کاغذ استفاده کند درس می داد .تعداد شاگردان هر درس هم می توانست از دو نفر تا دها نفر باشد.اما از هنگامی که کشور داری در دست کسانی افتاد که خود بدین شیوه تحصیل کرده بودند ، این ویژگی ها رفته رفته از حوزه ها رنگ باختند.
پس از سرمشق قرارگفتن «وحدت حوزه ودانشگاه » ، روندی برای متمرکز کردن حوزه های علمیه آغاز شد و در قم که مرکزیت مرجعیت شیعه در ایران به شمار می رفت ، نهادی با عنوان شورای مدیریت حوزه و علمیه قم تشکیل شد، تا مدارس علمیه را تحت برنامه در بیاورد اگر چه این شورا ، رسمأ نهادی مستقل بود ،امٌا اعضای وتصمیم گیرندگان آن از میان روحانیون هوادار جمهوری اسلامی انتخاب شده اند .(...)
نویسنده ادامه می دهد ،که مدارس علمیه روحانیون، چون آیت الله سید صادق روحانی و آیت الله منتظری را بستند ، در کلاس های درس آیت الله منتظری، درس سیاست نیز تدریس می شد . ( البته سیاست از منظر حضرات آیات اعلام و علمای اعلام . نه سیاست به معنی علمی آن .تاکید از نویسند مقاله ) .همین تصمیم گیرندگان ، خود کسانی بودند ، که این کلاسهای سیاسی آقای منتظری را پشت سر گذرانده بودند ، با وجود آن چون آیت الله منظری از مقام جانشینی امام معزول شده بود ، دیگر فکر واندیشه اش در نظام ولایت مطلق فقیه آقایان خمینی و خامنه ای پشیزی ارزش ندارند، کلاسهای درس او را بستند و خود او را هم خانه نشین کردند
وقیتکه با این واقعیت ها حاکم در این مدارس و به برنامه سیاسی و فرهنگی نظام دقیق می شویم ، آیا باید تعجب بکنیم که چرا قدرت های استعماری ، چون انگلستان ، فرانسه ،روسیه ،هلند آمریکا ،و...قرنها ، ملت های مسلمان را تبدیل به مستعمره خود کرده اند ،و امروز به روش نو – استعماری ، به این سیاست سلطه گری خود ادامه میدهند ؟ آیا در این مدارس که عنوان« حوزه های علمیه »نامیده می شوند ، آیا علوم تدریس و تحقیق می شوند ؟ و جایگاه واقعی علم در این مدارس کجا است ؟ آیا از این حوزه های علمیه ، چون در گذشته ، فیلسوف ، پزشک ، ریاضی دان ،اختر شناسان معتبر و واقعی ،چون الکندی ، فارابی ، بوعلی سینا ، الخوارزمی ،زکریای رازی ، بیرونی ، حکیم عمر خیام و ده ها شحصیت های علمی دیگر ، فارغ التحصیل می شوند ،و جهان را با علوم خود ،از جهل و خرافات بیرون می آورند، یا فقط کارخانه آیت الله ،و حجت السلام سازی است ؟ اگر این حوزه های مرکز علم و دانش ،و تجلی خرد انسانی بودند، هرگز آقای خمینی فارغ التحصیل این حوزه ها نمی گفت : اقتصاد مال خراست ، آمریکا 2500 سال است که ما را استعمار کرده است !!!.بی جهت نیست ، که هر از چند روزی ، یک فرد شیاد ،دروغگو ، در یک گوشه ای از مملکت خود را به عنوان امام زمان ، یا رابط آن امام معرفی بکند ؟ چه کسی پایه این حقه بازی ها را در مملکت نهادینه کرد ؟چه کسی خود را بنام امام ، (حتمأ امام سیزدهم) به جامعه تحمیل کرد ؟ چه کسانی ، چاه جمکران را رونق دادند؟
«...به نوشته حزب الله ، یک منبع نزدیک به یک نهاد امنیتی گفت : شرایط به گونه ای شده است ،که ما هفته ای یک
مدٌ عی امام زمان (عج)داریم .وی افزود است ، باید نهاد های فرهنگی تبلیغی و رسانهای پیش از گذشته به آگاهی در خصوص شرایط ظهور امام عصر (عج) بپردازند. متاسفانه وجود برخی از اعضای انجمن حجتٌیه در دستگاه های اجرائی این روند را دامن می زند . نقل از سایت اطلاعات نت 25 دسامبر 2006». مگر آیت الله مشکینی نبود ،که علنأ گفت ، لیست نمایندگان مجلس را امام زمان امضاء کرده است !!! مگر آیت الله مصباح یزدی نیست ،که هر از چند روزی می گوید : فلانی دیشب امام زمان را در خواب دید ،و گفت بلند شو به فلانی راًی بده ؟
قدرت های استعماری بیگانگان وقتی می بینند ، که آیت الله یک ملت، که ریاست مجلسی را در ایران دارد ،که معادل مجلس سنا در دموکراسی های مدرن است (مجلس خبرگان ) ،و در عصر مسافرت های کیهانی ، چنین حرف های خارج از عقل می زند ، انتظار دارید ،که بیگانگان به این ملت احترام بگذارند ؟ آیت الله مشکینی و امثال ایشان ، ساخته و پرداخته همان حوزه های علمیه هستند ،که ماهیت شان در بالا ذکر شد.
درآخرین سالهای استعمار انگلیس بر شبه قارهً هند ، هندوستان ، فقط 400 ملیون جمعیت داشت ، با وجود این ، این کشور با فقر و گرسنگی مزمن درگیر بود . برای اینکه انگلیسی ها ،در طول استعمار خود ، مزارع گنم ،و برنج این کشور را ازبین برده ،و تبدیل به مزارع کشت خشخاش کرده بودند ،و تریاک حاصل از آن را بازرگانان انگلیسی ، در هندوستان ، مخصوصأ در چین آزادانه می فروختند و ثروت هنگفتی را از این راه بدست می آوردند ،و ملتی را عملأ به نابودی می کشیدند. ملت تریاکی را می توان به راحتی به استعمار کشید .( جنگ تریاک انگلستان علیه چین برای حق فروش آزادانه تریاک توسط بازرگانان انگلیس در کشور چین ، به این ملت در تاریخ 1843 تحمیل شد معروف است.انگلستان ، با این جنگ ، بر بندر هنگ کنک مسلط شد ، و تریاک هندوستان را آزادانه به چینی ها می فروخت ،هم هندی ها را گرسنه و فقیر نگاه می داشت ،و هم چای وابریشم چین را به غارت می بردو ملت چین را تریاکی میکرد ) امروز هندوستان به تنهائی ، بیش از یک ملیارد ، جمعیت دارد ، همان سرزمین ، با همان وسعت خاک ، غذای این یک ملیارد انسان را تامین می کند ،و با وجود اینکه هندوستان معدن نفت هم ندارد ،بخش مهم از بنزین مصرفی مملکت «اسلام ناب محمدی»ایران را نیزهمین هندوستان تامین می کند. بطور قاطع می توانم بگویم ،که رهبران سیاسی هندوستان ، نه می خواهند به بهشت ،و نه بر سر چاه جمکران بروند ،وهیچکدام هم در حوزه های علمیه قم تحصیل نکرده اند. آنها می خواهند وطن شان را از فقر و بد بختی و ذلت نجات بدهند . بی جهت نبود ، وقتیکه مهاتما گاندی در 19 سالگی در سال 1888 برای تحصیل ، به انگلستان میرود ، اولین چیزی که در انگلستان ،از خود می پرسد ، این سئوا ل بود :قدرت این امپراطوری در کجا نهفته است .و وقتی که او، و هم رزمان اش می فهمند ، که کانون قدرت این امپراطوری انگلستان کجا ست ، موفق می شوند وطنشان را از یوغ استعمار نجات بدهند . دولت هندوستان ، خانه مهاتما گاندی را با تمام اسباب و اثا ثیه شخصی اش را به موزه تبدیل کرده است .کسانیکه این موزه را دیده اند ،می گویند : ارزش تمام وسایل خانه این بزرگ مرد تاریخ ، کمتر از 500 دلار امروز است .ای کاش رهبران جهان اسلام هم روزی به این حد از شعورو آگاهی می رسیدند ، ونمی گفتند : بشکنید این قلمها را ، وبا یک حکم حکومتی ، 80 نشریه را ممنوع الانتشار نمی کردند ،وفتوی حکم مرگ دگر اندیشان را صادر نمی کردند ،و برای امام سیزدهم ، در مملکت فقر زده آرامگاه بارگاهی زیارتی چند میلیونی نمی ساختند ، واز خود می پرسیدند : کانون قدرت دولتهای استعمار گر کجا نهفته است ؟.
(ادامه دارد )
به قلم : کاظم رنجبر : دکتر درجامعه شناسی سیاسی .[email protected]
اقتباس بطور کا مل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده آزاد است
پاریس 25دسامبر 2006
www.sorbonne.fr/document173.html*
www.infoscience.fr Grosseteste Robert**
حنبش Lollards اولین جنبش روشنفکری واعتراضی استادان دانشگاه آکسفورد ، علیه تحجر دینی و تبلیغ و تدریس آن در دانشگاه بود ،که در نهایت در انگلستان بعد از یک قرن جنگ های مذهبی ، به اصلاحات دینی و حاکمیت دموکراسی ،و جدائی دین از سیاست منتهی شد.
www.Naissance et organisation des université au Moyen age ***
www. islam-fraternet.com/maj-0598universit.htm ****
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما