نفت در رگه های بلند تاریخ
بالا رفتن قیمت نفت
با چهار برابر شدن قیمت نفت در سال 1973، در آمد یکساله کشورهای عضو اوپک از رقم 35 میلیارد دلار به رقم 114 میلیارد دلارد افزایش یافت. این افزایش قیمت باعث شد که نخبگان سیاسی و اقتصادی و مالی غرب متوجه این واقعیت شوند که کشورهای نفتخیز اوپک از چنان در آمدی برخوردار شده اند که به آنها امکان می دهد در مدت کوتاهی سهام شرکتهای بزرگ بین المللی را خریداری نموده و کنترل ان شرکتها را بدست گیرند.
اگر کشورهای تولید کننده نفت بجای خرید تجهیزات نظامی و سلاح و کالای تزئینی و بنجل غرب دست به خرید سهام شرکتها می زدند هیچ راهی جز تعطیل بازار سهام برای جلوگیری از این اقدام وجود نداشت. بنابر این موضوع بازگشت این سرمایه های عظیم که از کشورهای عمده مصرف کننده نفت به کشورهای عضو اوپک روانه شده بود از ارجهیت خاصی برخوردار گردید، و لذا بایستی کشورهای صنعتی سریعاً راه حلی جستجو می کردند.
اولین راه حل، تقلیل در مصرف نفت در کشورهای صنعتی بود. ولی با تقلیل مصرف بازهم درآمد کشورهای عضو اوپک در سال 1975 از 114 میلیارد دلار به 104 میلیارد رسید که تاثیر آنچنانی از روانه شدن دلارهای نفتی نداشت. در این سال نیز شکوفائی اوپک و اعضای آن تا حدی ادامه داشت. در تحت این شرایط حساس اوپک از یک طرف با استقبال بی نظیر همه کشورهای جهان برای بهره گیری از درآمد کشورهای عضو اوپک مواجه شدند و از طرف دیگر با عناد و کینه توزی شرکتهای نفتی و کشورهای مصرف کننده نفت و انتظارات و دست تکدی کشورهای جهان سوم مواجه گردید.
لازم به ذکر است که کشورهای عضو اوپک اولین گروه از کشورهای تولید کننده مواد خام بودند که موفق شدند برای دفاع از منافع خود سازمانی نیرومند بوجود آورند. توفیقی که این کشورها در امر بالا بردن قیمت نفت بدست آوردند، موفقیتی است که همه کشورهای تولید کننده مواد خام چون: پنبه، قهوه، میوه، فلزات و غیره مایل بودند از اوپک تقلید کنند. همین خطر تقلید بقیه تولید کنندگان مواد خام مسئله ای بود که سازمان بین المللی " همکاری های اقتصادی و توسعه" را نگران می کرد.
آقای قباد فخیمی در کتاب خود، در ادامه مطلب بالارفتن قیمت نفت نوشته اند:
" . . . در سال 1974 با اینکه بالا رفتن قیمت نفت امری کاملاً منصفانه و ضروری بود ولی چهار برابر شدن قیمت برای مردم جهان یک شوک درد آور بود. برای سالهای طولانی کارتلهای نفتی و دولتهای متبوعشان قیمت نفت را در حداقل ثابت نگه داشته و مدتها بود که افزایش قیمت نفت بتعویق افتاده بود. کشورهای پیشرفته و صنعتی از این ارزانی قیمت استفاده کرده و روز بروز به رونق اقتصادی خود اضافه می کردند؛ و این در حالی بود که کشورهای صاحب نفت روز بروز محتاج تر می شدند. اگر افزایش قیمت نفت طی سالهای طولانی بتدریج انجام شده بود قیمت دوازده دلار هر بشکه در سال 1973 به عنوان یک قیمت عادلانه شناخته می شد و هیچ شوکی بوجود نمی آورد. متاسفانه این افزایش قیمت بخاطر طمع کارتلهای نفتی و کشورهایشان انجام نگرفته بود؛ بالاخره در سال 1973 اوپک با یک جراحی حیرت انگیز این عمل را با موفقیت به انجام رسانید."
با افزایش قیمت نفت کشورهای عضو اوپک با دو مشکل اساسی روبرو شدند: از یک طرف مجبور بودند روزانه حدود 21 میلیون بشکه تولید کنند وگرنه کمبود عرضه نفت به بازار موجبات افزایش قیمت نفت را به وجود می آورد که عواقب غیر منتظره و احتمالاً مداخله نظامی غرب را بدنبال داشت. از طرف دیگر غیر از ایران که با تنظیم برنامه پنج ساله اقتصادی خود که چهار برابر برنامه اقتصادی قبلی بود و برای کسب دلار اضافی جهت توسعه ارتش له له می زد ؛ بقیه کشورهای اوپک نمی دانستند با آن ثروت جدید چه باید بکنند! آنها بخوبی مطلع بودند ( بجز شاه) که خرید سهام شرکت های بین الملی در حکم سقوط مالی و اقتصادی جهان و احتمال تصرف کشورهای نفتخیزرا در برخواهد داشت.
بازگشت دلارهای نفتی
با چهار برابر شدن قیمت نفت کشورهای عضو اوپک که همگی وابسته به غرب بودند، کشورهای غربی سریعاً سیاستی را اتخاذ نمودند که برای بازگشت دلارهای نفتی، با همان سرعتی که تولید شده بود خرج نمایند. بنابراین کشورهای نفتخیز نقش مباشرینی را بر عهده گرفتند که وظیفه جمع آوری و انتقال پول را انجام می دادند. نه تنها خرج کردن مبلغ بالغ بر یکصد میلیارد دلار در سال برای کشورهای نفتخیز اوپک غیر منتظره و مشکل بود، بلکه سیستم تولیدی کارخانجات غرب از عهده انجام چنین معاملاتی عاجز بود. این عدم امکان تولید و تحویل اجناس از طرف فروشندگان غربی، وصول و تخلیه از طرف کشورهای خریدار فرصتی تمام نشدنی برای دلالان وواسطه های بین المللی بوجود آورد که در نتیجه آن از بین رفتن و فاسد شدن کالاهای خریداری شده، سوء استفاده، خروج ارز، اتلاف بیت المال و پرداخت مقادیر زیادی هزینه سور شارژ به کشتی های تجارتی که اجباراً مدتهای طولانی در لنگرگاه ها منتظر بدست آوردن نوبت برای تخلیه کالای خود بودند و بالاخره تورم سرسام آور صادرات کالا به کشورهای خریدار،خاصه ایران و عربستان سعودی شد.
کشورهای نفتخیزعضو اوپک با برخورد با انفجاری که چهار برابر شدن قیمت نفت در اقتصاد و زندگی مردم کشورهای جهان خاصه جهان سوم پدید آورده بود در کوتاه مدت پی بردند که این درآمدهای هنگفت را نمی توانند به تنهائی به مصرف برسانند و بنابراین سعی کردند با شتابی زیاد با خرید هرچه بدستشان می رسید نه هرچه که لازم دارند و اعطای کمکهای سخاوتمندانه به سایر کشورها از التهاب و نگرانی عمومی بکاهند.
در این زمان است که دست تکدی کشور های جهان برای دریافت وام با عوض وبا بهره پائین و بلاعوض به سوی ایران دراز شد، و ضمناً بعضی از شرکتهای بین المللی که یا وضع مالی پابرجائی نداشتند و یا در حال ورشکستگی بودند سهام خود را برای فروش به ایران عرضه نمودند. نام بعضی از کشورهایی که وام دریافت کردند:
بلغارستان، کره شمالی تقاضای وام هزار میلیون دلاری، شرکت دولتی گاز و آب لندن درخواست 1200 میلیون لیره،هندوستان و خانم گاندی درخواست وام سه هزار میلیون دلاری، پرداخت وام 990 میلیون دلاری به صندوق بین المللی، پاکستان درخواست 1200 میلیون دلار، شاه سابق یونان 300 هزار دلار، دادن چک سفید به سفیر افغانستان، پرداخت 12 هزار دلاردر هرماه به خانواده سلطنتی سابق افغانستان، پرداخت 30 میلیون دلار به مراکش، پرداخت وام به یمن و غیره.
سهام شرکتهای بین المللی که به ایران فروخته شد: کمپانی دایملر بنز، کارخانجات کروپ آلمان، مذاکره در مورد خرید سهام کمپانی نفتی شل.
قراردادهای منعقده با کشورهای غربی
در تاریخ 31/3/53 قراردادی با کشور فرانسه منعقد گردید که حجم آن بالغ بر 5 میلیارد دلار می گردید. این قرارداد شامل دو نیروگاه هسته ای 900 مگا واتی در منطقه دارخوین خوزستان می گردید.
قرار داد منعقده با شرکت زیمنس آلمان برای ساخت دونیروگاه هسته ای هر یک 1200 مگا واتی در بوشهر به مبلغ 7.5 میلیارد مارک.
مذاکره با کمپانیهای آمریکایی برای ایجاد 31 نیروگاه هسته ای در ایران.
قرارداد خرید هواپیماهای جنگنده و سایر تجهیزات از آمریکا.
قرارداد خرید چهار فروند رزم ناو و تجهیزات مربوطه، به مبلغ 2.5 میلیارد دلار از آمریکا.
قرار داد خرید و مدرنیزاسیون سه فروند زیر دریایی از آمریکا.
قرارداد ساخت پایگاه دریایی در بندر چاه بهاربا کمپانی براون اند روت آمریکایی به مبلغ 3.5 میلیارد دلار.
قرارداد ساخت پایگاه هوایی در کنارک چاه بهار.
قرارداد خرید 12 فروند زیردریایی کوچک از آلمان به مبلغ 500 میلیون مارک.
قرارداد ساخت و تجهیز مرکز آموزش ناوگان دریایی ایران در بندر عباس با انگلیس.
قرارداد خرید ناو لجستیکی 35 هزار تنی از انگلیس.
قرارداد خرید چهار فروند ناوشکن از هلند.
برآوردهزینه تقریبی قراردادهای منعقده بالغ بر 40 میلیارد دلاربود.
غارت کشورهای نفتخیز اوپک
دلالان و فروشندگان خارجی برای فروش کالای شرکتهای خود به سوی ایران، عربستان و سایر کشورهای نفتخیز عضو اوپک سرازیر گردیدند. آنها برای راضی کردن مشتریان جدید خویش در پرداخت رشوه مسابقه گذاشته بودند تا بر یکدیگر سبقت گیرند. اکثر هتلهای خاور میانه مملو از فروشندگان خارجی بودند. این دلالان اکثراً وابسته به یکی از مقامات رده بالای ایران و یا درباریان نزدیک به شاه بودند. چند تن از این دلالان شناخته شده عبارت بودند از:
1- "سر شاپور ریپورتر"، تبعه انگلستان و از نزدیکان ومحرم اسرار شاه ایران . این شخص در اکثر معاملات خرید سلاح و تجهیزات نظامی رل اساسی را بازی می کرد. ضمناً برابر مدارک موجود ایشان رابط بین شاه و دولت های انگلیس بوده است. در سال 1973 بخاطر خدماتی که برای منافع انگلستان انجام می داد مفتخر به دریافت لقب "سر" گردید. مشاغل او در گذشته شامل: خبرنگاری سابق روزنامه تایمز، مامور انتلیجنت سرویس انگلیس، مشاور سیاسی سفارت آمریکا در تهران و یکی از نزدیکترین رازداران شاه بود.
2- ابوالفتح محوی نماینده شرکت کامپیوتری " آی. بی ام" در ایران، اوکسی بود که فکر ایجاد نیروگاه هسته ای را به شاه تلقین کرد. در مصاحبه خود با روزنامه نیمروز در سال 2005، تحت عنوان: خاطرات ابوالفتح محوی از بنیانگذاران انرژی اتمی ایران" چنین اظهار کرده است:
" . . . کار کردن خر و خوردن یابو، ماجرای آن کار کردن و این خوردن به پسر والاحضرت اشرف مربوط می شود و من به عنوان مشاور زیمنس در جریان آن قرار گرفتم: قرارداد کلیدی به دست "کاونو" با سازمان انرژی اتمی ایران. تا والا گهر شهرام با اتکاء به مادرشان کمی بیش از 2% از کل مبلغ مورد قرار داد نگرفتند ، آن قرار داد امضاء نشد! البته من تقاضای شهرام را به عرض رساندم، شاه گفت این پول را نپردازید. دستور شاه را به نماینده زیمنس اطلاع دادم و او جواب داد که زیمنس باید سالها در ایران کار کند و نمی خواهیم با مشکل روبرو شود. لذا قسمتی از 150 میلیون مارک درخواستی را پرداختند و بقیه را تعهد پرداخت کردند و بدین ترتیب قرار داد امضاء شد.
. . . شرکت فرانسوی "فراماتم" ( کنتراتچی ساخت نیروگاه اتمی دارخوین) رویه دیگری در پیش گرفت و رشوه های کلان مربوطه را پرداخت نمود. مضحک اینجاست که هر دو شرکت گفته اند که ما این پول ها را از جیب خودمان می پردازیم. شاه هم در مورد فراماتم می گوید: " پس به ما مربوط نیست." . . . آیا چه کسی باور می کند که این مبالغ بر قیمت پروژه اضافه نشده است؟ من می دانم که زیمنس از ابتدا با اطلاع دولت آلمان تا 20% پرداخت رشوه را بدون کسب اجازه از وزارت دارایی آلمان به حساب می گذارد ، ولی بیشتر از آن میزان را باید از وزارت دارایی اجازه بگیرد. فرانسه و سایر کشورهای اروپائی هم سوگند نامه ای امضا می کنند که به کسی خارج از قرارداد رشوه نمی دهند و این در واقع، فقط یک سرپوش قانونی است و همانطور که بارها در مورد شرکت های فرانسوی ، آلمانی و ژاپونی کار به رسوائی کشیده است، همواره تن به دادن رشوه داده اند."
آقای محوی در ادامه مصاحبه خود اظهار کرده است:
" . . . با برنامه احداث دو واحد 1200 مگا واتی در بوشهر و دو واحد 900 مگا واتی در دارخوین خوزستان، سی میلیارد پولی را که کنسرسیوم برای رسیدن به دروازه تمدن بزرگ پرداخته بود، هدر دادند. در نتیجه ، برنامه های دیگر شاه نیمه کاره ماند و موجب شد که دولت گرفتاری مالی پیدا کند."
درمردادماه 1353، آقای محوی ضمن ملاقات با نویسنده این نوشته، پیشنهاد نمود که: "اعلیحضرت دستور داده اند که نیروی دریایی با خرید کامپیوتر های "آی. بی. ام" خود را مجهز به این سیتم پیشرفته نماید، چرا شما دستور اعلیحضرت را اطاعت نکرده اید؟ در جواب اظهار کردم : اگر اعلیحضرت دستور داده اند پس چگونه است بسراغ من آمده اید! دستوررا اجرا کنید و نیروی دریایی را مجهز به کامپیوتر کنید، و این در حالی است که پرسنل این نیرو هنوز با چرتکه مشغول کارند و حتی برخوردار از دانش استفاده صحیح از ماشین حساب نیستند و شما و دیگران می خواهید تکنولوژی بسیار پیشرفته ای را بما بفروشید که در موردش"الف" را از "ب" تشخیص نمی دهیم. آقای محوی راه حل رفع مزاحم را در آن دانست که مرا چون خیلی دیگراز مسئولان وادار به موافقت کند؛ لذا از من خواست شماره حسابم را دربانک سویس به او بدهم. وقتیکه پی برد در سویس و هیچ بانک دیگری در خارج ایران حسابی ندارم، از جیبش کارت بانک یونیون سویس را خارج کرده و از من خواست که فقط کافی است آنرا امضاء کنم،بقیه کارها را خودش انجام خواهد داد! البته چون من زیر بار نرفتم، لذا پس از خروج من از نیروی دریایی این قرارداد به امضا رسید.
3- کوروس آریانا فرزند ارتشبد آریانا
این شخص که ضمناً داماد سرلشگر دادستان فرماندار نظامی تهران پس از کودتای 28 مرداد 1332 ، نیز بود، رابط فروش 12 فروند زیردریایی یک کارخانه کشتی سازی آلمانی به نیروی دریایی شاهنشاهی بود. در سال 1353 چون من در سمت معاونت فنی و لجستیکی نیروی دریایی مشغول انجام وظیفه بودم، به دستور شاه بررسی مشخصات فنی و عملیاتی این زیر دریایی ها به عهده من و هیئتی که زیر نظر من قرار داده بودند واگذار گردید. پس از بازدید از کارخانه کشتی سازی و واحدهای مشابهی که برای کشور نروژ در حال ساخت بودند و برسی مشخصات فنی و عملیاتی، نتیجه گرفته شد که از این زیردریایی ها می توان برای جلوگیری از نفوذ دشمن در خلیج فارس و تنگه هرمز استفاده نمود. مراتب به عرض شاه رسید و دستور خرید صادر گردید. در روزی که قرار بود قرارداد مربوطه به امضای مقامات مربوطه برسد، نماینده کارخانه کشتی سازی به دفتر من امده و ضمن تشکر از من و هیئت بررسی، اظهار کرد که هدیه کوچکی برای ما در نظرگرفته شده است. پس از سئوال درمورد این "هدیه کوچک" مشخص شد که 5% کل قرار داد یعنی 25 میلیون مارک برای مسئولین نیروی دریایی کنار گذاشته شده بود. بلافاصله مراتب به گونه شفاهی و کتبی به اطلاع فرمانده نیروی دریایی دریادار رمزی عطائی رسید. البته تا زمانیکه در نیروی دریایی مشغول خدمت بودم مانع عقد این قرارداد گردیدم.
در حالیکه این ولخرجی ها و هدر دادن ثروت های ملی در کشور ایران و سایر کشورهای نفتخیز با شدت ادامه داشت، کشورهای غربی در مدتی کوتاه به کمک برنامه ریزی های اصولی وبررسی شده با صرفه جوئی و بهبود مصرف انرژی و توسعه صنایع مدرن که نیاز به انرژی کمتری داشت موفق شدند بحران اقتصادی غرب را پایان دهند؛ و در نتیجه سرازیر شدن دلارهای نفتی از کشورهای نفتخیز دوره مجدد پیشرفت بی مانند خود را آغاز کنند. که در این میان سهم اصلی نصیب ایالات متحده آمریکا گردید. بررسی وضع اقتصادی آمریکا نشان می دهد که از دهه 1980 تا کنون استاندارد زندگی در همه سطوح مردم آمریکا به وضع چشمگیری بهبود یافته است که در تاریخ آمریکا بی سابقه بوده است. ادامه دارد گرد آورنده امیر هوشنگ آریان پور 25 فوریه 2007
منابع:
1- " تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران" فواد روحانی
2- " نفت و مسائل حقوقی آن" محمد علی موحد.
3- " 30 سال نفت ایران" قباد فخیمی.
4- "Blood & oil " منوچهر فرمانفرمائیان.
5- " یاد داشت های علم"
6- مطالب موجود پایگاه های اینترنتی در باره نفت از طریق جستجو در گوگل