استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
دکتر ورجاوند
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
ضرورت شناخت رهبری در اندیشه جوان امروز ایران
17 اسفند 1383   hasbohal   بازگشت به صفحه قبل 


گفت و گوهای سریالی دانشجویان با صاحب نظران درباره :



ضرورت شناخت رهبری

در اندیشه جوان امروز ایران



مصاحبه اول با دکتر بنی صدر / گفت و گو از عرفان قانعی فرد



---------------------------------------------------------------------------

مقدمه : در دوران دانشجویی و اقامتم در اروپا بارها آقای بنی صدر به من لطف داشت و در حقم مهربانی می کرد ، و مهم تر آنکه در چهار بار دیدارمان از نزدیک ، پاسخ سوال های عجیب و غریب من عجول و شتابزده را با حوصله و با تکیه بر تجربه اش ، پاسخ می گفت ؛ حتی گاه که از دست نامرادی ها به او پناه می بردم ، با صبر نقد و نظر صریحش را باز می گفت تا روش غلطی اگر در پیش گرفته ام ، اصلاح کنم. بارها در مقالات و نوشته هایم از او نقل قول می کنم ، اما او افسوس چشمه ای است که یا نسل من از او دور است و یا نسل قبل از او غافل ؛ و بعدها پس از خروجش از صحنه روزگار ، شاید بدانیم " که بود و چه کرد ؟ " و این رسم نامیمون زمانه ماست!

امروز در این دیار آغوش اقیانوس که با هم نسلانم خواستیم کمی جدی تر و کوشاتر به اطراف بنگریم ، فال گوش های پیرو چکمه پوشان ، به دورمان حصارها کشیدند و چماق تکفیر بر سرمان نواختند و من به قول کردها اولین " پیشمرگ " این جوانان بودم که با ساختن سند و خبر، قصد خفه کردن این ملیجک های آوازه خوان را داشتند ، که البته سانسور نه تنها در ایران ، بلکه در خارج از کشور هم گاه در میان ایرانیان سر بر می اورد و تنها حربه آنان همان روش فاشیست ها و کمونیستهای سابق است که یکی را به انواع اتهام های ساختگی ، سیاه کردن و مدرک ساختن ، تا بلکه منفور کردنش و مفعول و بی خاصیت در گوشه ای انداختن است ...اما چندی بعد توصیه حکیمانه و پدرانه" راست گفتن و نوشتن وماندن " می شود ماجرای روز سه شنبه هفته پیش - 24 آذر - که خود جامعه ایرانیان استرالیا ، آفت افتاده در میان نوباوگان ساده رویش را شناختند و از رادیو و محفل ها ، دست سیاه کاران پر طمع و کینه توز را افشا کردند.

و دکتر بنی صدر ، زودتر ار همه دوستان بود که در آن مرداب ساختگی و زندان اوهام این سیاه کاران منفعت جو – که با نوشتن چند نامه به او و دیگران، هم قصد القا داشتند - نوشت " روش غلط را همه می فهمند و راه حل آسان است ؛ راست بگویید و راست عمل کنید و استعدادتان را تباه نکنید " و این نوش داروی ما شد و به مرگ نرسیده ، درها و روزنه های نجات باز شد و مردم وطن در غربت از دست این " چاقوکشان " نجاتمان دادند. به پاس تقدیر از هشدار و توصیه این معلم نسل امروز ، و بنا به پیشنهاد رای اکثریت دوستان دانشجو ، گفتار اول این مباحث درباره " رهبری اندیشه ایرانیان " را ، با احترام به دکتر ابوالحسن بنی صدر تقدیم می کنیم ؛ اسوه ای که که ملاتاریا، 26 سال به نسل جوان خواست القا کند که

« او دروغ و غیر واقع می گوید و خیانت کاری قدرت طلب است که عامل سیاهی و فروش مملکت ما شد » ، اما او ماند و بر این اندیشه روشنگری و صداقت در برقراری جریان باز و شفاف اطلاعات ، سالها نرد عشق باخت و همچون باغبانی شیفته و رنج کشیده ، شب و روز ایران را پاسداری می کند تا مبادا نه اجنبی آن را به خنجر بدرد و نه سهل خودی آن را به عشوه ای خام بفروشد....در غربت زیست و راست نوشت و راست گفت و حاصلش این اندیشه امروز است که " عقل آزاد " نوشته او ، را پرفسور سکات ؛استاد دانشگاهی در استرالیا معتقد است که اگر ترجمه به زبان انگلیسی داشت ، می توانست به عنوان کتاب درسی دانشجویان فلسفه سیاسی و اجتماعی ، معرفی شود؛ نوشته ای که شاید در میان روشنفکران ایرانی هنوز غریبه است.

پرفسور سکات ؛ استاد علوم سیاسی ومتخصص امور خاورمیانه در استرالیا – که متن کامل مصاحبه او در شماره بعدی می آید و زبان فارسی را بهتر از من صحبت می کرد - درباره بنی صدر چنین می گوید :

«...ای کاش شما جوانها او را به عنوان رهبر حرکت اندیشه خود بر می گزیدید تا به اهدافتان برسید ، فراموش نکنید او برخواسته از همان حکومت بود ، ناسازگاری اش را دیدند که بر خلاف منافع و موقعیتشان است ، کمر به نابود ای اش بستند . اما حیف است...شما ها بدانید که در این برهوت بی رحم ، کمتر کسی است که بگوید من ناجی ام و بی تو قع ، می خواهم مُردنم در کنار جوانان وطنم باشد و این را کمتر رهبری می گوید ، شما ایرانیان فقط مشکل رهبر دارید ، چه در اندیشه و چه در سیاست ...»

و شاید برای گفتن این مژده به هم نسلان و جامعه روشنفکران ایران ، بهانه ای نبود جزآوردن گفت و گویی که در 10 آبان 1382 در پاریس انجام شد ، متاسفانه آنچه که دوستان، نخست از ایران فرستادند با دست نوشته هایم قاطی شده بود و سخنان مصاحبه کننده و مصاحبه شونده معلوم نبود و حتی خود آقای بنی صدرهم نپذیرفتند ، پس از 62 روز اصل دست نوشته ها یافت شد و امروز عین گفتارش را با اندکی حذف مطالبی که خارج از موضوع بحث مورد نظر است ، در اینجا می آورم.



آقای بنی صدر ! ، شما درواقع یا خمینی را ابتدا نشناختید و یا بعدها شناختید ( درهردوحالت برای یک روشنفکر ضرورت شناخت درهمه حال وجود دارد ) ودر کتاب "خیانت به امید " درنوشته ای به همسرتان گویا نقل می کنید که حتی ایشان هم به شما متذکر شده بودند که خمینی آن شخصی نیست که شما تصور می کنید ....



بنی صدر: بله ، من به اواعتماد کامل داشتم . ببینید : خمینی درایران حرفهایش را پس گرفت . البته هم نمی شود گفت که همه تقصیرها به گردن اوست؛ هنوز تجربه این رژیم ملاتاریا رانکرده بوديم كه حالا اين آقایان چه راحت تک محوری واستبداد را اساس دین کرده اند وآدم می کشند به نام دین واین چنین سر می برند وآن را جایز می شمارند !!



قانعی فرد: نسل جوان می خواهند بدانند متهم ردیف اول کیست ؟ شما روشنفکران آن زمان بودید که جاده را برای حرکت این افراد هموار ساختید، آنگاه حریف سیاست کاری ملا تاریا[1] نشدید وافسار حکومت دست آنها افتاد ، ما نسل جوان که حرفهای هرکسی را هم صد درصد باور نمی کنیم !.....



بنی صدر: ببینید ستون پایه های استبداد رابعضی از آقایان ، درست کردند، خمینی اول گفت آزادی ، ماهم گفتیم استقلال وآزادی ؛ آقایانی که دروغ گفته اند و آنچه درست کردند ، همگی شدند ستون پایه های استبداد وسازمان های سرکوب ؛ البته همین دستگاه ها ، سرانجام رژیم راخواهد خورد چون پایگاه مردمی ندارند ، قدرتی است خارج ازجامعه .



قانعی فرد: اما عقیده بنی صدر با بسیاری از فعالان و افراد دست اندر کار مختلف است ، پس واقعیت باکدام یک ازشمااست ؟.....



بنی صدر : واقعیت رامردم وتاریخ خواهند شناخت . بااینکه طرز تفکرهای مختلف وجود داشته باشد اشکال ندارد . دمکراسی با چنین افکاری منافات ندارد . اصل برکثرت گرایی است، نه وحدت گرایی ،چون وحدت گرایی می شود استبداد.....



قانعی فرد : بعضی وقتها شما می فرمایید جنبش ، اما جنبش با کدام رهبری ؟



بنی صدر : خلأ رهبری را باید با شناخت استعداد رهبری پرکرد و رهبری جمهور مردم را تعیین نمود .اگر این شناخت واندیشه درمردم تعطیل شود ، مانند گله گوسفند ، سرنوشتشان تعیین می شود: یعنی عمده مردم باید متناسب با هدف خودشان دراین شناخت وانتخاب حرکت کنند ؛ وگاهی دراقلیت است نه اکثریت ؛ اما اکثریت مردم سالار شدند ، رهبری هم مردم سالار است .



روحانیون درچند جهت حرکت کردند: اسلام لیبرال ؛ مانند نهضت آزادی وجبهه ملی ؛ چپ، مانند گروه رجوی ؛ اسلام سنتی ؛ مانند نهضت طلب های مذهبی ؛ اسلام بنیادگراها مانند خمینی ، نوری اما اسلام به شما به بیان آزادی و هدف غیر قدرت ؛ همان است که بارها اشاره کرده ایم وتوضیح داده ایم ؛ خمینی با بیان آزادی شکل داشت .

قانعی فرد: اگر بپرسند بعد از انقلاب ایران ، درفرانسه چه کرده ای چه خواهی گفت ؟



بنی صدر: خیلی کارها را انجام ، افشاگری کرده ام ، اکتبر سورپرایز ، روابط محرمانه ،اکتبر 1980 بوش و ریگان ونیز ایران گیت وروابط باانگلیسی وآلمانی وآمریکایی وپرتغالی ها را.... درواقع به صحنه اصلی مبارزه آمدم تا روابط ریگارینسم ـ خمینی ایسم را افشا کنم ، ودر اولین مصاحبه ام با بی بی سی چنین کردم ؛ و درخارج ازکشور کسی جز من وخط من ، چنین افشاگری نکرده است ، دراین خط افشاگرانه؛ اعدام های زندانیان سیاسی درتابستان 1367 ، فسادهای بزرگ وکوچک آقایان ،همگی به طور مبسوط اعلام وابلاغ شد . وحتی دردادگاه میکرنوس شرکت کردم وفهرست قتل های زنجیره ای راگفتم که حتی خاتمی مجبور به پذیرفتن آن شد .



قانعی فرد : آقای بنی صدر ؛ چرا تا به حال شما را هم ترور نکرده اند ، یک حرف وسخنی هست مبنی براین که واقعا ً یا یک سری اطلاعات محرمانه دارید و یا که باید مأموریتی دیگر را انجام دهید وهنوز افشا نمی کنید و یا زد وبند خاصی است که آقایان کاری به کارشما ندارند؟...



بنی صدر : ببینید! ترور من به این آسانی ها نیست ؛ خمینی مرا ایدئولوگ انقلاب معرفی کرده است ؛ من عمرم را در بازیافت اسلام به معنای بیان آزادی گذاشته ام . من با بختیار فرق دارم که عامل آمریکا بود ، پول گرفت وانکارنکرد وبه اسلام فحش می داد وحتی یک بار هم عراق رفت نزد صدام تا قشون بیگانه را بیاورد ایران ؛ رفتارش در جهت قدرت مداری بود ؛ بعد هم راحت تیم های ترور به ایشان دسترسی پیدا کردند ؛ اما برای من چنین نیست ؛ مبارزه عدمی هم ندارم واین افراد طبعا ً جذب من نمی شوند ! من اهل گفتگو وروشنفکری ام ، نه اسلحه ولشکرکشی وقداره کشی به همین خاطر نسل جوان ایران امروز من را می شناسد. آن حرف وسخن که شما نقل قول می فرمایید ، ازآدم های بیماراست . چه چیزی رامن افشا نکرده ام . آن آقا یا خانم بفرمایند !؟.... درتاریخ معاصر ، چه کسی گزارش رئیس جمهور را روز به روز می نویسد ؛ درکجای دنیا ؟

کارخمینی به جایی رسید که گفت : 35 میلیون بگویند آری من می گویم نه !.... شد فردی تک دربرابر ملت ! اما من تمام اطلاعاتم را روزانه دراختیار جامعه گذاشتم ؛ حرکت استبداد را شناختم وافشا کرده ام وهراسی هم ازافشا ندارم ؛ خوب آن آقا یا خانم ازچیزی خبردارند که افشا نشده ، بگویند !..... . مهمترین کار شکستن انحصار سانسور است ، قتل های سال 67 ، اعلام نامه های منتظری درسال 68 ، کارکمی نبود .....وانگهی ، هیچ سری را هم باقی نگذاشته ام ؛ درواقع ازافشا گری ها ، مصونیتی برای خودم درست کرده ام که CIA هم نمی تواند کاری به من داشته باشد ؛ آنها هم از زنده بودن من عاصی اند ... چون لو داده ام ، یک پرده مصونیت هم ساخته شده وحساسیت افکار عمومی هم وجود دارد ، پس ترور من آسان نیست . درهمان جریان اکتبر سورپرایز ، ایران گیت ، ترور ها ، قتل های زنجیره ای و..... بارها وبارها افرادی به قصد ترور من مامور شدند . حتی درلبنان سفیرفرانسه دستگیر شد تا بامن معاوضه شود؛ به چند فلسطینی وایرانی پول دادند ؛ حتی یکی با مواد منفجره آمد به فرودگاه پاریس ، که دستگیر شد . شب وروز هم درایران آقایان حکم اعدام مرا دارند صادرمی فرمایند ؛ وزندگی ما هم آن طور که می بینید درترور وتهدید می گذرد ، درهمین خانه ای که الان شما هستید .



قانعی فرد : خوب چرا تا به حال حرفهایتان را درابعاد گسترده تری بیان نمی کنید ؛ البته اگر حرف تازه ای برای گفتن دارید ......



بنی صدر : مثلا ً چه کنیم ؟



قانعی فرد : تلویزیون ؟ رادیو ؟.....



بنی صدر : روزنامه ما هرچند روز یکبار که منتشر می شود ؛ اگر ما با پول این وآن تلویزیون بگیریم ، نقض غرض است ؛ عمری است می گوییم استقلال ، حالا بیاییم پول بگیریم تا بوق دست بگیریم ؟ اما روزنامه را مرتب منتشر می کنیم .



قانعی فرد : چاپ کتاب چطور ؟



بنی صدر: درایران ، که فقط نام من وقلم من ممنوع است . وظیفه نسل جوان است که امروز هراقدامی که می داند صحیح است انجام دهد و با صداقت درعمل ، جریان برقرای اطلاعات را فراهم سازد.



قانعی فرد : درآلمان شنیدم که چرا خاطرات شما توسط یک توده ای منتشرشده است ؟هرچه برای حمید احمدی احترام وافری قائلم ، اما نمی توان باورکردکه اندیشه و تفکر او در جهت گیری کتاب، بی تأثیر بوده است ...چپ ها وتوده ای ها درایران وتاریخ کارنامه روشنی دارند ..... .



بنی صدر: شما که حمید احمدی را می شناسید و می دانید که تحقیق علمی می کند ، درباره حزب توده و.. هم کتاب نوشته، درست است ؟...پس همفکر من نیست وحتی ملاحظات هم شاید نداشته باشد ، اما مصاحبه کردم چون ، آزادی عقیده دارم او که در حزب توده ایران بوده ، آزاد بحث می کند و باید حق انتشار داشته باشد؛ من خودم زمان دانشجویی ، حتی درکوچه همین دانشگاه سوربن ، روزنامه توده ای ها را فروخته ام ؛ چون به آزادی ، عقیده داشتم تاهرکسی حرفش را بزند ، حتی آن کسی که ترا قبول ندارد !



قانعی فرد : اما آقای بنی صدر؛ باورکنید حرفها وسخنها ی شما را خیلی ازمردم جامعه نمی شنوند ، اصلا ً شاید خیلی افراد تصور کنند شما زنده نیستید!... حالا فرضا ً اگر بخواهید به ایران بیایید ، چه خواهید کرد؟ مثلا ً نسل جوان ازشما کمک بخواهد، صادقانه خواهید آمد یا اینکه درفرودگاه مهرآباد شما هم ؟!....



بنی صدر : بله درفرودگاه خمینی را بغلش کردند ،انگار که ما موریت ما تا آنجا بود وبعد رابطه بُرید!....اما در پاسخ باید گفت که قطعا ً درآینده مسئولیت نمی پذیرم ، چون می خواهم آزاد باشم ، قدرت هم نمی خواهم واصلا ً ملاحظاتی در این باره ندارم . نمی خواهم بازی قدرت شوم، چون تجربه دوباره پسندیده نیست !

اما برای نوگردانی ایران هر لحظه حاضرم. اطمینان جامعه هم خود به خود درست می شود ؛ ببینید نسل جوان باید بداند که سازمان دهی جانشینی قدرت ، روش خاص خود رادارد ؛ جامعه است که باید تصمیم بگیرد ؛ نه من ،

پس خوشحال خواهم شد مسئولیتی را به عهده بگیرم که جوان ها می خواهند توسط من به آزادی وآینده دلخواهشان دست یابند ومن هم روزگار آتی را دروطن بگذرانم ....... . حرف وسخنان من راهم جوانها باید به مردم برسانند ... بهتراز هروسیله ای ، برقراری صحیح جریان اطلاعات واندیشه است وانتقال آن به اسم شخص هم مهم نیست ؛ حصار سانسوررا باید شکست ، گفته ها را گفت ...... هرکاری وراهی را باید رفت ، حتی با اسم مستعار! ...من خودم کتاب اصول راهنما رانوشتم به اسم خمینی چاپ کردم . مهم آن نوع اندیشه بود.



قانعی فرد : اما حرفهایی که شما می فرمایید درجایی مثل فرانسه ممکن است ،اما درایران نسل من دچار نوعی سیاست زدگی شده اند ؛ جوان ها زندگی خودشان را می سازند، دغدغه آنها چیزهای دیگری است .... چون فهمیدند مسئولین دروغ می گویند ، درسال 1376 ازجوان ها سواستفاده ابزاری شد .....



بنی صدر : نه مخالفم ! . مردم سیاست زده نشده اند ؛ درغرب اکثریت وامکانات مالی بزرگ را دارند ، جوان هم آینده ندارد پس ازسیاست بیزار شده اند چون سیاست درپیش رو فعلی تقلب است ودروغ ، اما ایران با آنچه درغرب است قابل قیاس نیست ؟ درآنجا اکثریت بزرگ زیرخط فقر است ، چگونه باید زندگی کنند ! پاسخ برای آنها چه چیزی می تواند باشد ؟ مسایل جنبی راه حل فردی ندارد . استعدادعملی دارد .. مگر دانشجویان ممتاز چند درصد جامعه را تشکیل می دهند یک درهزار.... جامعه جوان باید به کشورراه حل بیابد . تادوران بحران پیش آمده ، کوتاه بشود ورهایی بیابند . راه حل جمعی را باید جست ، جامعه جوان درخرداد 76 دنبال راه حل جمعی بود که با رأی منفی مشکل حل می شود ، اما پس از6 سال دید که جواب "نه " گرفته است ووارد بحران شد . ...اما این بحران طی خواهد شد ، چون مساله حل نشده است . هرچند ناچارا ً و مبنی به حکم ضرورت، این بحران ها باید طی شود . درخرداد 60 بود که ملاتاریا دربرابر جامعه ایران قرارگرفت ..... و حال اصلاحات خاتمی چگونه موفق خواهد شد ؟ جامعه جوان درانتظار روز آزادی هستند ،خاتمی تقبل نکرد. نسل جوان باید محل رهبری را بجوید ،همه استبدادها دوروبر جوان ها را گرفته اند یا مدعی اند راه حل مسایل جمعی را با بهترین وضع وکمترین هزینه وبهترین وسیله وکوتاه ترین زمان انجام می دهند. تجربه معاصر درایران پهلوی ها وملاتاریا بود، دولت استبدادی ایدئولوژیک درجاهای مختلف امتحانشان را پس داده اند و نشد ....

راه حل ایران ، رهبری مردم سالاراست ، و این مساله دیریازود پیدا خواهد شد ، پس سیاست زدگی بی معنی است ! نوعی شکست تجربه جامعه است . جوان ها هزینه دادند ، نتیجه نوعی حالت بیزاری موقتی است که مساله لاینحل نیست . ...اگر جامعه ایستادگی کند ! .. حاکمیت مردم را باید شناخت و مردم سالاری دقیق هم برحسب مشارکت است ؛ توقع ازنسل جوان ، تنها مطرح کردن این اندیشه است . فعالیت دراداره امور را به مردم فهماند ورهبر واقعی را شناساند .

الان باید مردم جامعه ایران، دردرون وبرون مرزها، رهبری اصلی راپیدا کنند، الان هم درداخل مرزها حاصل و ممکن نیست ، چون رهبری به بیرون محل سیاسی واجتماعی ایران آمده است ، مانند دوران اصلاح طلبی ، دربیرون ما تجربه کرده ایم ، جامعه باید بپذیرد وشرکت کند تا آرمانهایش تحقق یابد .



قانعی فرد : منظورتان ازبرون مرزها شما هستید یا کس دیگری؟



ببینید ، ، مردم ازشراستبداد طاغوت و مثلث زور پرست راحت شدند ، حالا پس ازنجات ، کسی دیگر را از این قماش دوباره نمی اورند سر کار . درطی این سالها هم ، تفکر بیان آزادی به مردم تزریق شده است به تعداد زیادی ، مردم سالاری هدف عمومی جامعه امروز ما شده است . یعنی خواست عمومی است . با وجودی که همه دشمن آزادی شده بودند ، اما الان دمکراسی خواست عمومی است ، حتی سیدعلی خامنه ای هم می گوید دمکراسی دینی ! قبلا ً که مسخره می کردند ومی گفتند دمکراسی غربی است.









در مصاحبه قبلی از بنی صدر این پرسش را دوباره پرسیدم و درپاسخم گفت :



قانعی فرد : حال می شود , بدون تعارف و ملاحظه سیاسی ، صاف و پوس کنده بگویید که آیا حاضرید، رهبری مردم ایران را بر عهده بگیرید ؟ , به طور رسمی لااقل به کمک رسانه های جمعی و جهانی در یک حرکت شخصی, شما آقای ابوالحسن بنی صدر , رهبریت خیزش و جنبش نو مردم ایران را به عهده بگیرید و بیشتر از این زمان را از دست ندهید؟....و حال فقط به گونه ای مردم ایران را از انتظار و سرگشتگی برهانید....بعد مردم ایران بنا به تشخیص خود رهبریت خود را نغییر بدهند....



بنی صدر: پرسش شگفتی از کسی است که طی افزون بر نیم قرن، تکرار کرده است هر انسانی قوه رهبری دارد و می باید این استعداد را به کار اندازد. فراوان در باره رهبری نوشته است و بر اینست که خود استعداد رهبری خویش را همه روز بکار می برد. در ﺁغاز انقلاب ، برای جلوگیری از استقرار استبداد قانونی، نامزد مقامی سخت پر خطر ریاست جمهوری در ﺁن هنگامه شد و 76 درصد مردم به او رأی دادند. پس از کودتای خرداد 60، خطاب به ملاتاریا گفت : شما می مانید که بروید ما می رویم که بمانیم. از ﺁن پس تا امروز، دقیقه ای از کاری که رهبری به معنای دقیق کلمه است، فروگذار نکرده است ( افشای ایران گیتها و اکتبر سورپرایز و جنایتهای بزرگ کشتار زندانیان در سال 67 و حضور در دادگاه میکونوس ) و اگر امروز ایران از مدارهای داخلی و خارجی ﺁزاد است ، از جمله به خاطر کوششهای او و همقدمان او است. مبارزه با مثلث زورپرست در داخل و افشا کردن معاملات پنهانی ملاتاریا با قدرتهای خارجی و مراقبت شبانه روزی در جلوگیری از بسته شدن مداری در درون و بیرون از کشور.

بنا بر این، من و همقدمانم و همه ﺁنها که بر صراط ﺁزادی و استقلال هستند، بر عهد خویش استوار ایستاده اند. بر مردم است که می باید تکلیف خود را - به شرحی که ﺁمد - معین کنند...... با توضیحاتی که داده شد و با مراجعه به کارنامه اینجانب و همقدمانم ، معلوم می شود نه تنها هیچ فرصتی را از دست نداده ایم بلکه فرصتهای بزرگ برای مردم کشور بوجود ﺁورده ایم و بطور مداوم هشدار داده ایم که مردم مبادا فرصتها از دست بدهید..... ملتی که نخواهد نفس خویش را مکلف بداند و سرنوشت خویش را در دست قدرت خارجی ببیند ، از وجود بنی صدر و همه کسانی غافل می شود که نفس خویش را مکلف می دانند و بر اصل استقلال و ﺁزادی ایستاده اند.



منبع : اخبار روز / 6 شهریور 1383




قانعی فرد : خوب یکی ازکارمندان سابق موسسه مطالعاتی وتحقیقاتی اجتماعی درمورد شما درتهران درجایی صحبت می کرد ومی گفت شما که ازشاه نفرت داشتید ، چرا بورس تحصیلی آن رژیم را پذیرفتید؟



بنی صدر: درآذر 1342 آمدم به پاریس ، خوب مجوز خروج من هم فقط بدین خاطر بود که شاگرد اول دانشگاه بودم ازطرف شاه که نرفتم . حق طبیعی من بود ، حتی اگر شاه هم می گفت ، من بورس خودم را می گرفتم ، حتی دکتر مهدوی هم آن زمان گفت ، شما بشوید دوم و نفر اول باید کس دیگری باشد . حسن حبیبی هم با ما بورسیه بود که حتی پاسپورت خدمت وحقوق داشت .

این آقایان دوست دارند ، به آدم تهمت بزنند وبا زور ودروغ مردم را سرگرم کنند ؛ نه خیر جانم ! حتی حقوق مرا قطع کردند ، استخدام رسمی بودم اما خودم لغو کردم ، نیازمالی نداشتم . دکتر سیاسی به من تلفن زد وگفت که برنامه سرکوب وسی ع دارند ، ازایران خارج شوید . من هم عضو جبهه ملی بودم ، عباس شیبانی هم بود ؛ درواقع می خواستند ، به نحوی ازشرمن خلاص شوند ، بورسی ازدانشگاه های فرانسه گرفتم ،اما پاسپورت نداشتم . دکترسیاسی با پاکروان رفیق بود ، که مسله راحل کردند وبورس فرانسه را گرفتم .

قانعی فرد : خوب آیا مساله طرح فروپاشی و یا تغییر رژیم فعلی ایران ازدرون خواهد بود یا به کمک کشوری خارجی مثل آمریکا ، صورت می پذیرد ؟



بنی صدر: ممکن است بوش دچار بحران شود . چون درعراق بد بیاری آورده است واحتمال حمله او ضعیف است . به گمانم دردرون خواهد بود . واین هم البته، حرف من نیست . جامعه ایرانی درمرکز برخوردها قرار دارد ، باید ازمرزها مطمئن باشد که از بیرون تمامیت ارضی آن را تهدید نمی کند ، آنگاه جامعه برخیزد وازدرون به انقلاب بپردازند . انجام فروپاشی ازدرون هم لازم است که جامعه به مرحله فلج برسد که الان رسیده... چون ملاتاریا به بن بست رسیده... از خرداد 1360 هم هست در این حالت ...

البته ، جامعه تحت ستم این رژیم ؛ باید این امید را داشته باشد که بهترین موقعیت و فرصت درتاریخ را دارد و نجات ازبیرون نیست . حکومت درون ، جلوی آمریکا را می گیرد .

مردم با دموکراسی وآرمان طلبی خود ، می توانند موقعیت بسیار مناسبی را خلق کنند . آقایان در ایران ناتوان تر از این حرفها هستند ، دربیرون هم همینطور،اعتباری که ندارند؛ من بعداز کودتای خرداد سال 60 که ضد من شد گفتم که نمی خواهم دستاویز یا آلت فعل شما بشوم . پهلوی ها جنجال می کنند . دفاع آمریکایی ها موجب بی آبرویی وبی حثیتی می شود . رهبری نوه خمینی ، حسین ،هم مانند رهبری رضا پهلوی است ، غیر ممکن است ! ..خمینی می گفت من پیرو مردم هستم ، آمریکا دولت خیال است .

انگلیسی ها هم در آن زمان فراماسون ها را داشتند ، رکن هایی که بعدها شدند سران ارتش و سیاست. این اقبال جامعه ماست که تفکرانقلاب- محور ، هنوز مانده است ؛ وبه آمریکا نیازی ندارد . درافغانستان هم حرکت آمریکا موفق نیست . البته درعرصه سیاست چیزی غیرممکن نیست ؛ درسیاست قدرت ، احتمال ضعیف است نزدیک به صفر ، اما به هرحال جمع عدالت وقدرت ممکن نیست و من بعید می دانم .



قانعی فرد : آقایان پور نجاتی وبهزاد نبوی ، الان درمجلس دارند تهدید به افشا می کنند ورفتاری دمکرات مآبانه هم به خود گرفته اند ، نظر شما چیست ؟



بنی صدر : این آقایان عضو مجاهدین انقلاب هستند که در کودتای سال 60 نقش داشتند . به قول شما کردها " پیشمرگ " بودند . ازطرفی بلایی سرخودشان آورده اند ، که درتاریخ ایران دربرابر نسل جوان مسئولند . ازطرف دیگر می ترسند ووحشت دارند . بهزاد نبوی که درقرارداد ننگین الجزیره بوده ، درکارهای بعدی هم پست وزارت داشته ، هراس دارد که اوضاع برگردد ، پس منافع او چه می شود ؟ این آقایان هرچی دنبال تصدی مقام هستند ، چون امروز درکنار قدرت قرار گرفته اند . طبعا ً انسان نمی خواهد متهم ردیف اول باشد ، طلبکارمی شود . درکتاب شنود اشباح هم می گویند اول روشنفکران ، بعدهم آخوندها درته صف قراردارند . درکنار رجایی ؛ بهزاد نبوی درجریان حل وفصل گروگان ها به حیف ومیل اموال عمومی واختلالی پرداخت وحتی من علیه او اعلام جرم کردم . چون مبالغ متنابهی ازسپرده های ایران برباد رفت ؛ حتی در22 اردیبهشت 1360 ، مجلس شورای اسلامی برای شنیدن توضیحات بهزاد نبوی وزیر مشاور درباره حل مسئله گروگان ها وتحویل آنها به دولت ریگان جلسه غیر علنی تشکیل داد که ابتکار خود نبوی بود وتحویل نوارحرفهای اوراهم رفسنجانی برخلاف قانون اساسی تصویب نکرد ، چون نمی خواست مردم ازواقعیات پشت پرده درحل مساله گروگان ها با آمریکا مطلع شوند ومی دانست من محتوای نواررا منتشر می کنم . درمورد اعلام جرم هم ، نبوی گفت هدف من محاکمه کردن امام وبهشتی و رفسنجانی است که حکومت سقوط می کند ، بی سبب وعلت پای امام را وسط می کشید . که آن سازش پنهانی را به عنوان " اکتبرسورپرایز " افشا کردم .

درعبور ازبحران ، رفسنجانی به همه عملکردش اشاره نکرده است ؛ مثلا ً ابراهیم رضایی ، نقش مهم داشته است و فرمانده سپاه پاسداران به عنوان یکی از پایه های استبداد ، ماموریت ها را انجام داده است . درخرداد 1360 چند ماه پس از جنگ ایران وعراق ، مایل بودم جنگ خاتمه یابد وصلح شوداما امثال رفسنجانی نگذاشتند ، خودش درعبورازبحران ، نوشته است وبه اندازه کافی گویاست . حتی قرار بود به ایران 25 میلیارد تا 60 میلیارد هم غرامت بپردازند.

اما آقایان به ویژه رفسنجانی و رجایی نگذاشتند ، بعد ازکودتای 1360 به ادامه جنگ پرداختند به طرف فساد وجنایت رفتند تا قدرت پوشالی درست کنند ، برایشان مهم نبود که همه چیز به باد می رود وخسارات عمده ای به ما وارد می شود . وصادق طباطبایی هم به همراه کسانی دیگر دلالان خرید اسلحه شدند وجنگ 8 سال ادامه یافت ، عاقبت هم جام زهر نوشیدند ، 1نسل قربانی شد هزاران نفر از جوانهای 24 تا 30 ساله هدر شدند ورفتند و100 میلیارد دلار ضرر به ایران وارد شد . بنابراین امثال پورنجاتی باید بترسد ، ترس هم دارد .

قانعی فرد : خوب آقای بنی صدر ، در تغییر حکومت و یا جامعه ، بااین آقایان چگونه باید رفتار کرد ؟ آیا مثل خلخالی نشست و همه آنها را اعدام کرد ؟



بنی صدر : خیر ! ، عفو عمومی چاره است ، اما کسانی که باید عفو عمومی بدهند ، خود جامعه است . ما که قیم مردم نیستیم . باید این دورباطل انتقام گیری واعدام را هم برداریم . انتقام گیری واعدام بس است . معمولا ً به دوگروه می شود تقسیم کرد؛ آنها که درایجاد سختی ها سهمی داشته اند ، جامعه به طور سالم درمورد آنها قضاوت می کند .

وآنها که جزو خیانت گران بزرگ هستند ، باید دردادگاه فسادها وجنایات آنها بررسی شود . ثروت وخانواده آنها را تحت نظر گرفت . قانون درجامعه به کمک خود مردم این افراد را تنظیم وکنترل می کند ، طبعا ً دستگاه قضایی متصدی امور خواهد بود . اما وجدان جمعی خود جامعه قضاوت واهمیت آن را برای توجه کردن به آزادی وحقوق انسانی وارزشهای معتبر ، سهل تر می سازد ، وبه جامعه امکان می دهد درصلح وصفا زندگی کنند درزمان طولانی خود جامعه ، محاکمه ومکانیسم های موجود وممکن را به دست می دهد ونباید دراین باره مافیایی عمل کرد .



قانعی فرد : آقای بنی صدر ، خاتمی به نسل جوان وقشردانشجو وملت ایران دروغ گفت ، دم از اصطلاحات و آزادی زد ، اما بدتر شد ، فقط این 8 سال درنقش یک " سوپاپ اطمینان " ظاهر شد تاماموریتش راانجام بدهد ، به همین خاطر نسل من بدبین شده است دیگر به کسی باورندارد .



بنی صدر : بله ، دوستی آن وقت ها به من گفت " چمدان را ببندیم که خاتمی می گوید اصلاحات ! " ، اما امروزه حجاریان می گوید : " اصلاحات مرد! " که من درمقاله ای گفته ام : " زنده باد اصلاحات ! " ، مرده را زنده کردن ، دم مسیحا می خواهد ، اما براستی مسیحای این آقایان کجاست ؟

این چه جور اصلاحاتی است که مرد ؟ اصلاحات از درون آن رژیم شد ن خنده دار است . چون آزموده را آزمودن خطاست ! شرط اصلی ، اصلاح ساختار نظام است . رک وراست باید ولایت فقیه ودیکتاتوری آن نباشد، تاگفت " زنده باد مردم سالاری ! " . وحتی علوی تبار که از او هم فراتر رفته .



قانعی فرد : خوب آقای بنی صدر مجلس آینده ـ مجلس هفتم وانتخابات 20 اسفند 82 ـ را چگونه پیش بینی می بینید؟ کاندیدا شدن درمجلس به چه معنی است ؟ آیا واقعا ً ازکسی خدمتی برمی آید یا صرفا ً منفعت طلبی است وشعار؟



بنی صدر: ازاصطلاح طلب ها ، بحران درست نمی شود .چون توقعات را بالابرده اند ودستشان هم به جایی بند نیست ، تصویب وتضمین اختیارات مجلس بعدی را ازچه کسی باید بگیرند ؟ تصویب وتضمین به عدم است ، چون کسی ازگرگ تضمین وتصویب نمی گیرد چون این گرگ ها تربیت نشده اند ، صرفا ً برای خوردن تربیت شده اند ؛ وحرف شما درست است ، بیشتر منفعت طلبی است وشعارگری . درمجلس آینده شرکت مردم درانتخابات وسیع نخواهد بود .

خامنه ای می ترسد که مبادا رفسنجانی رهبرشود. واین ترس هم جای تامل دارد . چون این احتمال وجود دارد . چون اگر تعداد شرکت کننده کم باشد ،مجلس اکثریت مال او می شود . اگر مردم شرکت نکنند ، می شود مجلس یک دست وآسیب پذیرمی شوند ، اصلاح طلب ها هم ازسرعجز ، تحریم می کنند که مردم شرکت نکنند . وآن حرفها هم تبلیغات رژیم است که البته درباره آینده ممکن نیست که چیزی گفت ، اما انتخابات وسیله احقاق حق است ، اگرمردم که ازآن حاکمیت محرومند ، رای می دهند که حق طبیعی اوست ؛ پس ما کاره ای نیستیم .

مجلس که انتخاب شد ، حکم حکومتی را اجرا می کند . پس جامعه باید حقیقت را بداند ، که حق را به دست بیاورد . چرا امثال جنتی باید تشخیص بدهد که چه کسی وکیل باشد ؟ مانند دفعه قبل ، لیست صادرکردن هم عین بازی بچه هاست ؛ چون انتخاب کننده و انتخاب شونده واعلام برنامه ومبارزه باید آزاد باشد ؛ با لیست صادرکردن چه مجلسی ازآب دربیاید، خدا می داند . چون پس ازانتخابات آن افراد ، به شعارهایشان عمل نمی کنند . آن بازی بچه ها ، سلب حق حاکمیت ازمردم است . پس انتخابات مجلس هفتم ، دراسفند 82 قلابی است ونباید درآن شرکت کرد ، چون به رای مردم تمسخر واستهزا می شود.


مصاحبه قبلی با دکتر بنی صدر / در جنبش رهبری ایران، مسئولیت ما چیست ؟( در وبلاگ قانعی فرد بخوانید )


برای ارسال نظریات و عقاید خود به اینجا مراجعه بفرمایید:

Www. Hasbohal.blogspot.com









--------------------------------------------------------------------------------


بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما