دوم خرداد درگفت و گو با پرويز ورجاوند/سکان داران جرات جدا شدن از حاکميت را نداشتند
4 خرداد 1385 roozonline
بابک مهديزاده
۳ خرداد ۱۳۸۵
پرويز ورجاوند، از چهره هاي جبهه ملي، دوم خرداد را گامي مي داند براي تسريع حرکت دموکراسي خواهانه ملت ايران که دير يا زود شکل مي گرفت. با او در اين خصوص گفت و گو کرده ايم.
تحليل شما از نتايج و دستاوردهاي دوم خرداد 76 چيست؟
اين واقعه، جامعه ايران را بعداز يک دوران خواب، بيدار کرد. تلاش حاکميت بر اين بود که بدون توجه به نگاه هاي واقع بينانه جهان معاصر، يک سيستم ايدئولوژيک مذهبي را بر جامعه تحميل کند. اما رفتار مردم بار ديگر نشان داد که تب و تاب جامعه ايران از دوران نهضت مشروطيت به بعد در مسير دست يابي به حکومت قانونمند همچنان از بين نرفته است. حکومتي که بر آراي واقعي سرنوشت ساز ملت بناشده باشد، حکومتي که حقوق برابر شهروندي را براي همه کساني که در ايران زندگي مي کنند قائل شود، حکومتي که دست يابي به يک فضاي باز و آزاد را محترم شمارد، حکومتي که در آن هيچ مقام و ارگان و نهادي خود را فراتر از راي و نظر و خواست مردم نداند و خود را در قبال مردم پاسخگو و مسئول بداند. اين مجموعه مسائلي بود که بار ديگر و در يک دوران وقفه در بازتاب يافتن اين خواست ها در جامعه، موجب شد دوم خرداد به وجود بيايد. دوم خرداد اجبار حضورمردم بود و طرح شعارهاي مردم و بيان خواسته هاي ملت ايران و در واقع سرآغاز گام جديدي که امروز برغم همه تلاش حاکميت؛ و با وجود انتخاباتي که از آن با عنوان انتخابات حزب پادگاني ياد مي کنند، باز به حرکت خود ادامه مي دهد. لذا به شدت بعيد به نظر مي رسد که حاکميت، علي رغم سرکوب هاي سلطه گرانه اش بتواند ملت ايران را از دستيابي به حق خود محروم کند.
با اين نگرش بايد گفت فضاي پديد آمده از دوم خرداد، فضايي بود که اين فرصت را به جامعه داد که بار ديگر از خواسته هاي برحق خود سخن بگويد، چند سالي بر روي آن مانور کند و حاکميت را وادار سازد تا جريان توانمندي به عنوان نيروي دموکراسي خواهي و با ساختاري متفاوت با آنچه که مورد نظر انحصارطلبان بود را باور کند. حاکميت در نتيجه اين حرکت در مسيري قرار گرفته که يا بايد روبروي مردم قرار گيرد يا گام به گام در مقابل خواسته هاي آنها پا پس بکشد و فرصت را براي استقرار ساختار نوين مورد قبول ملت ايران فراهم کند.
اين روزها کم نيستند کساني که معتقدند جنبش اصلاحي نيز مانند بقيه جنبش هاي آزادي خواهانه صدسال اخير در ايران شکست خواهد خورد. آيا اين درست است؟
از نظر دست يابي به شعارها و هدف هايي که مطرح شده، بايد بگويم اين نظر درست است. يعني به جاي اينکه در پي رويداد دوم خرداد شرايطي پيش بيايد که ساختار جمهوري به معناي واقعي کلمه در ايران استقرار پيدا کند، امروز کساني سمت هاي اجرايي را به دست گرفته اند که به جاي سخن از جمهوري در ايران از دولت اسلامي سخن مي گويند و تلاش بر اين است که همچنان به مساله اعمال حاکميت ملي و تمکين از خواست مردم به عنوان يک پديده جانبي نگريسته شود. در واقع عده اي که نقشي براي ملت در تمامي انواع شکل دادن به دولت قائل نيستند، مردم را در خدمت گروه اقليتي مي خواهند که قصد دارد يک ساختار ايدئولوژيک را بر کل جامعه تحميل کند.
فکر مي کنيد نقاط ضعف جبهه دوم خرداد بيشتر بود يا نقاط ضعفش؟
از نظر دست يابي به هدف ها نقاط ضعف، اما از اين نظر که بار ديگر فضاي اعتراض به ساختار بسته را مسبب شد، مي شود گفت گام مثبتي بود در روندي بود که خواه ناخواه جامعه ايران در مسير استقرار دموکراسي طي مي کرد و آن را شتاب بخشيد.
بزرگترين دليل ضعف دوم خرداد چه بود؟
کساني که سکان داري آن رامي کردند عواملي بودند که جرات جدا شدن از بدنه حاکميت انحصار طلب را نداشتند و در واقع بخش کاملا پيوند خورده اي با آن را تشکيل مي دادند؛ منتهي با يک نگرش بازتر و معتقد به اين مساله که بايد تغييراتي نسبي به وجود بيايد. يعني در حاليکه جامعه در انتظار تحولات اساسي بود، آنها مي خواستند با همان ساز و کارها، شرايط را يک مقداري تلطيف کنند. آن هم در شرايطي که نه آن روح قدرتمدار حاکميت به آن تن در مي داد و نه اينکه مي توانست جامعه را به گونه اي در صحنه حاضر کند که از خواست هاي خود و از شعارهاي مطرح شده حمايت و موجبات استقرارش را فراهم کند.